برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۶۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۶۴ —

نجات وطن فدا کند لهذا خنجری زیر لباس خویش پنهان نموده از شهر خارج گردید و داخل جماعتی که در اطراف پرسنا بودند شد. اتفاقاً آنوقت یکنفر نزدیک شاه نشسته بلشکریان اتروسک مواجب میداد. موسیوس او را سلطان تصور کرد و بضرب خنجر بقتل رسانید دستگیرش کرده بحضور پرسنا بردند و در تحت استنطاق درآوردند. بشاه گفت میخواستم تو را بکشم سهو کردم اما سیصد نفر جوان رومی غیر از من هستند که عهد کرده‌اند تو را هلاک نمایند. آنگاه برای اینکه پرسنا ببیند که او از مرگ و عذاب باک ندارد دست راست خویش را در آتشی که بجهت قربانی افروخته بودند گذاشت تا سوخت بدون اینکه هیچگونه اظهار تألم و کراهت نماید. پرسنا از این حال متأتر شد و ترسید و موسیوس را رها کرد و با رومیها مصالحه نمود و از آن ببعد موسیوس را سولا[۱] یعنی اشل لقب دادند و قرار بر این شد که محض اطمینان پرسنا رومیها چند نفر دختر از نجیب‌زادگان خود باو گروگان دهند. یکی از این دخترها مسماة به کللیا[۲] خویش را در رود تیبر انداخته بروم باز گردید و هموطنان او مجسمهٔ او را ساخته در شارع عام نصب نمودند.

( محاربات رومیها با قبایل واسک و اک و اهالی و یس ) همسایهٔ رومیها در طرف مشرق قبایل کوهستانی اک بودند و در جانب جنوب


  1. Scaevola
  2. Clélia