این برگ همسنجی شدهاست.
آنها که در خط سقوط خویش
یکشب سکوت کوهساران را
از التماسی تلخ آکندند
«در اضطراب دستهای پر،
«آرامش دستان خالی نیست
«خاموشی ویرانهها زیباست»
این را زنی در آبها میخواند
در آبهای سبز تابستان
گوئی که در ویرانه ها میزیست
ما یکدگر را با نفسهامان
آلوده میسازیم
آلودهٔ تقوای خوشبختی
ما از صدای باد میترسیم
ما از نفوذ سایههای شک
در باغهای بوسههامان رنگ میبازیم
۲۹
در آبهای سبز تابستان