این برگ همسنجی شدهاست.
نفس نفس میزد
کسی به پا میخاست
کسی ترا میخواست
دو دست سرد او را
دوباره پس میزد
تمام شب آنجا
ز شاخههای سیاه
غمی فرو میریخت
کسی ز خود میماند
کسی ترا میخواند
هوا چو آواری
به روی او میریخت
درخت کوچک من
به باد عاشق بود
به باد بیسامان
۳۴
میان تاریکی