آه
من بیاد آوردم
اولین روز بلوغم را
که همه اندامم
باز میشد در بهتی معصوم
تا بیامیزد، با آن مبهم، آن گنگ، آن نامعلوم
* *
در حباب کوچک
روشنائی خود را
در خطی لرزان خمیازه کشید.