برگه:Tavalludi Digar - Farogh Farrukhzad.pdf/۶۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ای لبانم بوسه‌گاه بوسه‌ات

خیره چشمانم براه بوسه‌ات

ای تشنج‌های لذت در تنم

ای خطوط پیکرت پیراهنم

آه، میخواهم که بشکافم ز هم

شادیم یکدم بیالاید به غم

آه، میخواهم که برخیزم ز جای

همچو ابری اشک ریزم هایهای

 
 

این دل تنگ من و این دود عود؟

در شبستان، زخمه‌های چنگ و رود؟

این فضای خالی و پروازها؟

این شب خاموش و این آوازها؟

 
 

ای نگاهت لای‌لائی سحر بار

گاهوار کودکان بیقرار

۵۰
عاشقانه