در خیابانهای سرد شب
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم میاندیشم، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
**
جفتها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک میگویند