تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی/سخنی چند در تالیف کتاب

تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی (۱۳۲۸ خورشیدی) از محمود محمود
سخنی چند در تالیف کتاب

سخنی چند در تالیف کتاب

از سال یکهزار و سیصد هجری شمسی باین خیال افتادم که تاریخ روابط سیاسی دولت انگلیس را با ایران بنویسم. چه مدتها بود بکتب نویسندگان انگلیسی آشنا شده بودم و آنها را مطالعه میکردم و مطالب آنها را درباب ایران یادداشت مینمودم. این یادداشت‌ها چندین جزوه را تشکیل داده بود و مطالب آنها برای یک کتاب جامع کافی بود.

آن رشته کتبی که مطالعه میکردم عبارت بودند از کتب مورخین وسیاحان انگلیسی، رجال سیاس، صاحب‌منصبان نظامی، مأموران سیاسی که بایران آمده مدتها در ایران مأموریت داشتند، مورخین انگلیسی که شرح احوال رجال سیاسی را که در مسائل شرق وارد بودند نوشته‌اند، مأمورین سیاسی و نظامی که در هندوستان، افغانستان، ترکستان و سایر نواحی آسیا و افریقا مأموریت داشتند، خلاصه نویسندگان معروف انگلیسی که در مدت سیصد و اندی سال در ایران و اطراف ممالک آن سروکار داشتند و از خود نوشتجاتی باقی گذاشته‌اند، مدتها مشغول مطالعه آنها بودم و از آنها یادداشت برمیداشتم وآنچه یادداشت میکردم آنها را در کتابچه‌های مخصوصی که هر کدام بیک موضوع جداگانه اختصاص داشت بترتیب حروف الف و با مینوشتم، تا در موقع نوشتن کتاب تاریخ سیاسی که در نظر داشتم، بدانها مراجعه کنم. البته در آن اوقات در روزنامه‌های یومیه، هفتگی و ماهیانه نیز مقالاتی که باین موضوع مروبط بود انتشار میدادم. در روزنامه ستاره ایران بمدیری مرحوم حسین صبا، طوفان بمدیری مرحوم فرخی، شفق بمدیری آقای علی دشتی، پیکان بمدیری وثوق همایون پدر مرحوم هژیر، مجله آینده بمدیری آقای دکتر افشار، مجله تقدم بمدیری آقای احمد فرامرزی... موضوع تمام این مقالات راجع به سیاست دولت انگلیس در ایران و آسیا و افریقا بود، در روزنامه شفق سرخ مقالات مفصل نوشتم، از سیاست دولت انگلیس در ایران، مصر و هندوستان بحث کردم. در روزنامه پیکان که پدر مرحوم هژیر منتشر میکرد یک رشته مقالات مفصل تحت عنوان «قربانیهای هند» انتشار دادم. شاید عدهٔ آن مقالات به سی شماره رسید و مطلب تمام نشد ولی روزنامه برای همیشه تعطیل شد.

«قربانیهای هند» که در روزنامه پیکان نوشته میشد مطالب زیاد داشت، موضوع آنها در طرز سیاست دولت انگلیس بود که برای حفظ هندوستان عدهٔ از ملل را در این راه قربانی کرده بودند، علاوه بر این قصد داشتم سه جلد کتاب تاریخی نفیس را که هر یک نویسندهٔ جداگانه داشت بطور پاورقی در روزنامه پیکان بطبع رسانم، موضوع آنها داستان سه نفر از پسران حسینعلی میرزا، فرمانفرمای فارس بود که پس از مرگ فتحعلی شاه، پدر آنها فرمانفرما ادعای سلطنعت کرد و قشون او مغلوب شد. خودش و برادرش حسنعلی میرزا هر دو گرفتار شدند و این سه پسر بسرپرستی عمال سیاسی دولت انگلیس بلندن برده شدند که در مقابل محمد شاه از آنها حمایت کنند و وانمود کنند که وارث تاج و تخت کشور ایران هستند.

یکی از کتابها سفرنامه میرزا حسین‌خان آجودانباشی بود که از جانب محمد شاه مأمور شد و بلندن رفت که از رفتار عمال سیاسی دولت انگلیس در ایران شکایت کند. از جمله شکایات یکی هم این بود که چرا به شاهزادگان ایران پناه داده و آنها را وارث تاج و تخت ایران میدانند. این کتاب با مقدمه‌ای که من بآن نوشته بودم در روزنامه پیکان در همان ایام چاپ شد. کتاب دوم سفرنامه‌ای بود که یکی از آن شاهزادگان نوشته بود و حاوی مطالب تاریخی همان ایام بود. سوم در جلد کتاب بود که فریزر معروف[۱] تحت عنوان «شاهزادگان ایران در لندن» نوشته بود. نیت این بود که آنها نیز در روزنامه پیکان چاپ شود ولی عصر روزنامه مزبور وفا نکرد و تعطیل شد، این کتابها هم بطبع نرسید.

نوشتن این مقالات تاریخی و سیاسی در روزنامه‌ها و مجلات تا سال ۱۳۰۷ شمسی ادامه داشت. پس از آن دیگر چیزی در جراید ننوشتم و مشغول تهیه مطالب و اسناد برای تألیف تاریخ روابط سیاسی شده و پس از تنظیم آنها مشغول نوشتن این تاریخ شدم. جلد اول آن در ۸۵۰ صفحه در سال ۱۳۱۲ شمسی بپایان رسید. جلد دوم در ۹۰۰ صفحه در سال ۱۳۱۶ و جلد سوم که متجاوز از یکهزار صفحه بود در سال ۱۳۱۹ تمام شد. مطالب این سه جلد، در حدود سه‌هزار صفحه تا بلوای رژی و الغای امتیاز انحصار توتون و تنباکو که در دست عمال انگلیس بود باتمام رسید. جلد چهارم تا معاهده سال ۱۹۰۷ و جلد پنجم اثرات معاهدهٔ ۱۹۰۷ در ایران و اروپا و وقایع ایران در جنگ بین‌المللی اول. تاریخ ما در اینجا ختم میشود که دارای چهارهزار صفحه خطی است ولی در چاپ از روی مقیاس جلد اول قریب به سه‌هزار و دویست صفحه تخمین میشود با این ترتیب آنچه که تا حال نوشته شده از قرار هر جلدی ۴۰۰ صفحه بالغ بر هشت جلد باندازهٔ جلد اول که در دسترس گذاشته شده خواهد بود.

یادداشت‌های زیادی راجع به نواحی و ممالک ترکمان نشین و ایالات خراسان، سیستان، بلوچستان، خلیج فارس، خوزستان، کرمانشاهان و کردستان از کتب زیادی که نویسندگان خارجی مخصوصاً خود انگلیسیها نوشته‌اند و دخالتهای دولت انگلیس در مدت یکصد و پنجاه سال در نقاط نامبرده از روی اسناد و مدارک تهیه شده است که اگر مجال و فرصت باشد آنها هم در یک جلد جداگانه بطبع خواهد رسید و شاید از ۶۰۰ صفحه تجاوز کند. از خداوند متعال توفیق میخواهم این خدمت را بانجام رسانم.

در این مدت دوستان و آشنایان بخصوص دانشجویان، حتی مقامات دولتی باینجانب مراجعه نموده‌اند و از اسناد و مدارک تاریخی دوره یکصد و پنجاه سال گذشته که طرف احتیاجشان بوده و لازم داشتند آنچه را که خوانده و یا یادداشت نمورده بودم همه را بی‌مضایقه در اختیارشان میگذاشتم و صورت کتبی که مطالب مورد احتیاج در آنها نوشته شده بود بمراجعه‌کنندگان میدادم، مخصوصاً عهدنامه و قراردادهای فراموش شدهٔ اوایل قرن نوزدهم که ندرتاً بدست میآمد بآنها میدادم. بخاصر دارم زمانیکه شاهزاده نجفقلی میرزا حسام‌الدوله معزی برای تهیه مطالب تاریخی کتاب نفیس خود راجع بایران باینجانب مراجعه نمود بدون مضایقه آنچه که تهیه نموده بودم و طرف احتیاج ایشان بود همه را در اختیارشان گذاردم و این را یک نوع خدمتی میدانستم که آنچه تهیه نموده‌ام برایگان در اختیار تقاضاکنندگان بگذارم و میگذاشتم. اینک نوبت من است که آنچه در مدت سی سال تهیه نموده‌ام و تمام آنها مربوط بتاریخ سیاسی یکقرن و نیم اخیر ایران است بطبع رسانیده در دسترس هموطنان خود بگذارم. در این عمل هیچ قصد و نیتی ندارم جز اینکه ملت ایران بداند در این مدت یکصد و پنجاه سال چه بر آنها گذشته است.

در اینجا باید از دوستان ورفقای خود صمیمانه تشکر کنم که کتابخانه آنها همیشه در اختیار من بوده و هر کتابی که مورد احتیاج بود با میل و گشاده‌روئی برای مدتی که لازم بود در اختیار من میگذاشتند، الحق اینها معارف پروران حقیقی ایران هستند.

در خاتمه لازم بلکه واجب میدانم که از دوست گرامی و رفیق شفیق خود آقای حسن گوهر آئین از صمیم قلب تشکر نمایم. این جوان فاضل و وطن پرست و جدی و پاکدامن در مدت ۱۵ سال در فراهم آوردن مدارک و اسناد لازم برای این تاریخ با من همکاری صمیمانه نموده و با طرز شیوای خود که منحصر بفرد است عبارات این کتاب را تصحیح نموده ضمناً زحمت سرپرستی و طبع آنرا لطفاً بعهده گرفته جلد اول را بوجه احسن پایان رسانیده‌اند.

اینک تمنائیکه از هموطنان خود دارم اینکه اگر باز هم معایبی در این کتاب بنظرشان رسید غمض عین کنند و نواقص آنرا خود رفع نمایند، اگر خطائی رفته چشم پوشیده و آنرا بطرز نیکی اصلاح فرمایند و منتی بر من نهند.

تهران ۱۵ آبانماه ۱۳۲۸

محمود محمود 

  1. به صفحه «۱۳۲» اصل تاریخ مراجعه شود.