برگه:Zendegani-man.pdf/۴۲: تفاوت میان نسخهها
اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام |
←مشکلدار: درج عکس |
||
متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد): | متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد): | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
⚫ | |||
زندگانی من /احمد کسروی ........................................................................................................................................................................ |
|||
⚫ | |||
⚫ | |||
۴۲ |
|||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
آقای سلطانزاده |
|||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
چون در میا ِ |
|||
⚫ | |||
⚫ | |||
'''۱۷) چه آزارهایی از ملایان می دیدم |
|||
آقای سلطانزاده |
|||
''' |
|||
بدین سان دسته ای از آزادیخواهان پدید آورده خوشیها میداشتیم. ولی من آسوده نمی بودم |
|||
و از چند راه فشار می دیدم. زیرا ملايان رهایم نمی کردند و دست از آزارم برنمی داشتند. حاجی میر ابوالحسن |
|||
انگجی - آن ملای نامردی که زمانی خود را بجلو مشروطه خواهان انداخته در سایه پشتیبانی |
|||
آنان جا برای خود در توده باز کرده بود و سپس در پیشامد جنگ روس، نامردی دریغ نگفته و |
|||
بجلو اوباش افتاده انجمن را به تاراج داده بود . چون دلبستگی های مرا به مشروطه شنیده بود |
|||
تکفیرم می کرد. آن ملای هکماواری که گفتم داماد حاجی میرمحسن آقا و دشمن ویژه من |
|||
می بود، پیاپی مردم دژخوی<ref> دژخوی = دارای خویهای بد و ناتراشیده (ویراینده)</ref> هکماوار و قرا ملک را به من می آغالانيد<ref> آغالانبدن= شورانیدن، تحریک کردن (ویراینده)</ref>. عینک به چشم زدن و |
|||
میبود ،پیاپی مردم ْدژخو ِ |
|||
جوراب بافت ماشین پوشیدن و عمامه کوچک بسر گزاردن و ریش فرو نهشتن<ref> هشتن؛ هلیدن= گذاشتن، رها کردن، نهشتن= نگذاشتن (ویراینده)</ref> من، و به دبستان |
|||
ی ۱هکماوار و ﹶقرا ملک را به من میآغالانید .۲عینک به چشم زدن و |
|||
ت ماشین پوشیدن و عمامه کوچک بسر گزاردن و ریش فرو ﹶن ِهشتن ۳من ،و به دبستان |
|||
ب باف ِ |
|||
جورا ِ |
|||
-۱دْژخوی = دارای خوی های بد و ناتراشیده |
|||
)ویراینده( |
|||
-۲آغالانیدن = شورانیدن ،تحریک کردن |
|||
)ویراینده( |
|||
-۳هِشتن ؛ هِلیدن = گذاشتن ،رها کردن |
|||
ﹶنهِشتن = نگذاشتن |
|||
)ویراینده( |