برگه:سنگی بر گوری.pdf/۸۵: تفاوت میان نسخه‌ها

دانیل (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: زیباسازی
 
متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد):متن برگ (در تراگنجانی خواهد آمد):
خط ۱: خط ۱:
آخرت. و تک و توک عکسی آفتاب‌خورده به سینه تیرها و با چه حسرتی! '''نکند تو هم الان چنین قیافه‌ای را داشته باشی!''' و سنگ قبرها پر از '''وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات...''' و الخ. و راستی چندتا از این همه مرده معنی این شعر را می‌دانسته‌اند تا بتوانند جواب '''من‌ربک''' را درست داده باشند. به هر صورت تمرینی از عربی‌دانی برای آن شب؟ و جوی آب جداکنندهٔ صحن عمومی قبرستان از اشرافیت اموات. از مقبره‌های خانوادگی. خانوادگی؟ بله. عیناً. حتی با اعلانشان بر سردرها. به خط خوش و بر کاشی که '''آرامگاه ابدی خاندان فلان...''' چیزی کف دست کلیددار گذاشتم که چون گربه‌ای سر سفرهٔ زیارت اهل قبور همیشه حاضر است و آهاه درست میان خانواده. آن وسط پدر. و سنگ قبرش همان که خودم دادم نوشتند و تراشیدند. بی‌شعر. و فقط با همان هو الحی الذی لایموتش و اسم و عنوان و تاریخ ولادتی و وفاتی. مرمر زردسبزی زننده. سنگ هنوز می‌درخشید و رگه‌های سفید و صورتی در آن مشخص بود و کلمات مشکی برجسته و خوانا. دیدم خیلی می‌خواهد تا گذشت زمان اثرش را بکند. '''خوب پدر. می‌بینی که عجله‌ای نیست. در احتیاج تو به نوه داشتن. وانگهی برادرزاده که هست...''' و آن‌طرف‌تر بالای سرش خواهرم خوابیده. که به سرطان رفت. و آن‌طرف‌تر خاله. آنکه کر بود. و آن‌طرف‌تر هم پای دیوار زن دومش. زن دوم
آخرت. و تک و توک عکسی آفتاب‌خورده به سینه تیرها و با چه حسرتی! '''نکند تو هم الان چنین قیافه‌ای را داشته باشی!''' و سنگ قبرها پر از '''وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات...''' و الخ. و راستی چندتا از این همه مرده معنی این شعر را می‌دانسته‌اند تا بتوانند جواب '''من‌ربک''' را درست داده باشند. به هر صورت تمرینی از عربی‌دانی برای آن شب؟ و جوی آب جداکنندهٔ صحن عمومی قبرستان از اشرافیت اموات. از مقبره‌های خانوادگی. خانوادگی؟ بله. عیناً. حتی با اعلانشان بر سردرها. به خط خوش و بر کاشی که '''آرامگاه ابدی خاندان فلان...''' چیزی کف دست کلیددار گذاشتم که چون گربه‌ای سر سفرهٔ زیارت اهل قبور همیشه حاضر است و آهاه درست میان خانواده. آن وسط پدر. و سنگ قبرش همان که خودم دادم نوشتند و تراشیدند. بی‌شعر. و فقط با همان هو الحی الذی لایموتش و اسم و عنوان و تاریخ ولادتی و وفاتی. مرمر زردسبزی زننده. سنگ هنوز می‌درخشید و رگه‌های سفید و صورتی در آن مشخص بود و کلمات مشکی برجسته و خوانا. دیدم خیلی می‌خواهد تا گذشت زمان اثرش را بکند. '''خوب پدر. می‌بینی که عجله‌ای نیست. در احتیاج تو به نوه داشتن. وانگهی برادرزاده که هست...''' و آن‌طرف‌تر بالای سرش خواهرم خوابیده. که به سرطان رفت. و آن‌طرف‌تر خاله. آنکه کر بود. و آن‌طرف‌تر هم پای دیوار زن دومش. زن دوم