ترجمه قرآن (قمشه‌ای)/آل‌عمران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sahimrobot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: بهبود نامها و علایم
Yoosef Pooranvary (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳:
{{پایان عنوان}}
 
{{بند||بند=۱|بی‌متن=}}الف، لام، میم (از [[w:حروف مقطعه|حروف مقطعه]] و اسرار [[w:قرآن|قرآن]] است). (۱)
 
{{بند||بند=۲|بی‌متن=}}[[w:خدای یکتا|خدای یکتاست]] که جز او خدایی نیست که زنده و پاینده ابدی است. (۲)
 
{{بند||بند=۳|بی‌متن=}}آن خدایی که قرآن را به راستی بر تو فرستاد که تصدیق‌کننده [[w:کتاب آسمانی|کتب آسمانی]] قبل از خود است و (پیش از قرآن) [[w:تورات|تورات]] و [[w:انجیل|انجیل]] را فرستاد، (۳)
 
{{بند||بند=۴|بی‌متن=}}برای هدایت مردم، و نیز کتاب جداکننده میان حق و باطل (یعنی قرآن) را فرستاد. همانا آنان که به آیات خدا [[w:کافر|کافر]] شدند بر آن‌ها عذاب سختی است، و خدا مقتدر و کیفرکننده ستمکاران است. (۴)
 
{{بند||بند=۵|بی‌متن=}}همانا چیزی در آسمان و زمین از خدا پنهان نیست. (۵)
 
{{بند||بند=۶|بی‌متن=}}خداست آن که صورت شما را در [[w:رحم مادران|رحم مادران]] می‏‌نگارد هر گونه اراده کند. خدایی جز آن ذات یکتا نیست که (به هر چیز) توانا و داناست. (۶)
 
{{بند||بند=۷|بی‌متن=}}اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب [[w:آیات محکم|آیات محکم]] است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر [[w:آیات متشابه|متشابه]] است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنه‏گریفتنه‏‌گری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده، و به این (دانش) تنها خردمندان آگاهند. (۷)
 
{{بند||بند=۸|بی‌متن=}}بار پروردگارا، دل‌های ما را به باطل میل مده پس از آن‌که به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خود رحمتی عطا فرما، که تویی بسیار بخشنده (بی‏منّتبی‌‏منّت). (۸)
 
{{بند||بند=۹|بی‌متن=}}پروردگارا، محققاً تو تمام مردم را در روزی که هیچ شبهه در آن نیست جمع سازی، و هرگز خدا نقض وعده خویش نخواهد کرد. (۹)
 
{{بند||بند=۱۰|بی‌متن=}}کافران را هرگز مال و فرزندانشان از عذاب خدا نرهاند، و آنان خود آتش افروز جهنّمند. (۱۰)
 
{{بند||بند=۱۱|بی‌متن=}}این گروه هم به مانند [[w:فرعون|فرعونیان]] و پیشینیان (کافر کیش)، آیات ما را تکذیب کردند، خدا هم آن‌ها را به کیفر گناهانشان مجازات کرد و خدا بدکاران را سخت به کیفر رساند. (۱۱)
 
{{بند||بند=۱۲|بی‌متن=}}بگو به آنان که کافر شدند که به زودی مغلوب شوید و به [[w:جهنم|جهنّم]] محشور گردید که بسیار بد جایگاهی است. (۱۲)
 
{{بند||بند=۱۳|بی‌متن=}}نشانه و آیتی (از لطف خدا) برای شما در این بود که چون دو گروه با یکدیگر روبرو شدند (در [[w:جنگ بدر|جنگ بدر]]) گروهی در راه خدا جهاد می‏کردندمی‏‌کردند و گروه دیگر کافر بودند، و گروه کافر مؤمنان را دو برابر خود به چشم می‏دیدند،می‏‌دیدند، و خدا توانایی و یاری دهد به هر که خواهد، و بدین آیت الهی اهل بصیرت عبرت جویند. (۱۳)
 
{{بند||بند=۱۴|بی‌متن=}}مردم را حبّ شهوات نفسانی، از میل به زن‌ها و فرزندان و همیان‏هاییهمیان‏‌هایی از طلا و نقره و اسب‌های نشان دارنشان‌دار نیکو و چهارپایان و مزارع در نظر زیبا و دلفریب است، (لیکن) این‌ها متاع زندگانی (فانی) دنیاست و نزد خداست منزل بازگشت نیکو. (۱۴)
 
{{بند||بند=۱۵|بی‌متن=}}(ای پیغمبر) بگو: می‏خواهیدمی‏‌خواهید شما را آگاه گردانم به بهتر از این‌ها؟ برای آنان که تقوا پیشه کنند نزد خدا باغ‌های بهشتی است که در زیر درختان آن نهرها جاری است و در آن جاوید و متنعّم هستند و زنان پاکیزه و آراسته‏ایآراسته‏‌ای و (از همه بهتر) خشنودی خدا، و خداوند به حال بندگان بیناست. (۱۵)
 
{{بند||بند=۱۶|بی‌متن=}}آنان که (به درگاه الهی) عرضه دارند: پروردگارا: (به کرم خود) گناهان ما ببخش و ما را از عذاب جهنّم نگاه دار. (۱۶)
 
{{بند||بند=۱۷|بی‌متن=}}آنان صابران و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق‌کنندگان و استغفارکنندگان در سحرگاهانند. (۱۷)
 
{{بند||بند=۱۸|بی‌متن=}}خدا به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات اقدس او که نگهبان عدل و درستی است خدایی نیست، و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی او گواهی دهند نیست خدایی جز او که (بر همه چیز) توانا و داناست. (۱۸)
 
{{بند||بند=۱۹|بی‌متن=}}همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین [[w:اسلام|اسلام]] است، و [[w:اهل کتاب|اهل کتاب]] راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند. و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود. (۱۹)
 
{{بند||بند=۲۰|بی‌متن=}}پس اگر با تو (برای مخالفت با دین حقّ، به باطل) احتجاج کنند، بگو: من و پیروانم خود را تسلیم امر خدا نموده‏ایمنموده‏‌ایم. و بگو با اهل کتاب و با امّیان: آیا شما هم (چون حق پدیدار شود) تسلیم حق شده و ایمان آرید؟ و چنانچه ایمان آرند هدایت یافته‏اندیافته‏‌اند و اگر (از حق) روی گردانند بر تو چیزی جز تبلیغ (دین خدا) نیست و خداوند به حال بندگان بیناست. (۲۰)
 
{{بند||بند=۲۱|بی‌متن=}}همانا آنان که به آیات خدا کافر شوند و انبیاء را بی‏جرمبی‏‌جرم و به ناحق بکشند و آن مردمی را که (خلق را) به درستی و عدل خوانند به قتل رسانند، آن‌ها را به عذاب دردناک بشارت ده. (۲۱)
 
{{بند||بند=۲۲|بی‌متن=}}آن‌هایند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه گردیده و کسی آن‌ها را (برای نجات از عذاب) یاری نخواهد کرد. (۲۲)
 
{{بند||بند=۲۳|بی‌متن=}}آیا ننگریستی آن‌هایی را که بهره‏ایبهره‏‌ای از کتاب داده‏اندداده‏‌اند که چون دعوت شوند تا کتاب خدا بر آن‌ها حکم کند گروهی از آنان (از حکم حق) روی گردانند و از آن دوری گزینند؟ (۲۳)
 
{{بند||بند=۲۴|بی‌متن=}}بدین سبب که گویند: ما را هرگز در آتش جز روزهایی چند عذاب نکنند. و این سخنان باطل که به دروغ بر خود بسته‏اندبسته‏‌اند آن‌ها را در دین خود مغرور گردانیده است. (۲۴)
 
{{بند||بند=۲۵|بی‌متن=}}پس چگونه خواهد بود حالِ آن‌ها هنگامی که جمع آوریم آنان را در روزی که هیچ شکی در آن نیست؟ و هر کس به تمام جزای اعمال خود خواهد رسید و به کسی ستم نخواهد شد. (۲۵)
 
{{بند||بند=۲۶|بی‌متن=}}بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی. (۲۶)
 
{{بند||بند=۲۷|بی‌متن=}}شب را در پرده روز نهان سازی، و روز را در حجاب شب ناپدید گردانی، زنده را از مرده و مرده را از زنده برانگیزی، و به هر که خواهی روزی بی‏حساببی‏‌حساب عطا کنی. (۲۷)
 
{{بند||بند=۲۸|بی‌متن=}}نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آن‌ها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود می‏ترساندمی‏‌ترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود. (۲۸)
 
{{بند||بند=۲۹|بی‌متن=}}(ای پیغمبر) بگو: هر چه را در دل پنهان داشته و یا آشکار کنید خدا به همه آن‌ها آگاه است و به هر چه در آسمان‌ها و زمین است داناست، و خدا (به قدرت کامله) بر همه چیز تواناست. (۲۹)
 
{{بند||بند=۳۰|بی‌متن=}}روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را پیش روی خود حاضر بیند و نیز آن‌چه بد کرده آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدایی بود! و خداوند شما را از (عقاب) خود می‏ترساند،می‏‌ترساند، و خداوند در حق بندگان بسی مهربان است. (۳۰)
 
{{بند||بند=۳۱|بی‌متن=}}بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‏‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است. (۳۱)
 
{{بند||بند=۳۲|بی‌متن=}}بگو: فرمان خدا و رسول را اطاعت کنید و اگر (از آنان) روی گردانید (و کافر شوید) همانا خدا هرگز کافران را دوست ندارد. (۳۲)
 
{{بند||بند=۳۳|بی‌متن=}}به حقیقت خدا [[w:آدم|آدم]] و [[w:نوح|نوح]] و خاندان [[w:ابراهیم|ابراهیم]] و خاندان [[w:عمران (پدر مریم)|عمران]] را بر جهانیان برگزید. (۳۳)
 
{{بند||بند=۳۴|بی‌متن=}}فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر، و خدا (به اقوال و احوال همه) شنوا و داناست. (۳۴)
 
{{بند||بند=۳۵|بی‌متن=}}آن گاه که [[w:حنا (مادر مریم)|زن عمران]] گفت: پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من بپذیر که تویی شنوا و آگاه. (۳۵)
 
{{بند||بند=۳۶|بی‌متن=}}و چون او را بزاد (از روی حسرت) گفت: پروردگارا، فرزندم دختر است!- و خدا بر آن‌چه او زاییده داناتر است- و پسر مانند دختر نخواهد بود، و من او را [[w:مریم|مریم]] نام نهادم و او و فرزندانش را از شرّ شیطان رانده شده در پناه تو آوردم. (۳۶)
 
{{بند||بند=۳۷|بی‌متن=}}پس خدا او را به نیکویی پذیرفت و به تربیتی نیکو پرورش داد و [[w:زکریا|زکریا]] را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت هر وقت زکریا به صومعه عبادت مریم می‏آمدمی‏‌آمد نزد او رزق شگفت‌آوری می‏یافت،می‏‌یافت، گفت که ای مریم، این روزی از کجا برای تو می‏رسد؟می‏‌رسد؟ پاسخ داد که این از جانب خداست، همانا خدا به هر کس خواهد روزی بی‏حساببی‏‌حساب دهد. (۳۷)
 
{{بند||بند=۳۸|بی‌متن=}}در آن هنگام زکریا (که کرامت مریم مشاهده کرد) پروردگار خود را بخواند، گفت: پروردگارا، مرا (به لطف خویش) فرزندی پاک سرشت عطا فرما، که همانا تویی اجابت‌کننده‌ی دعا. (۳۸)
 
{{بند||بند=۳۹|بی‌متن=}}پس فرشتگان زکریا را ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود که همانا خدا تو را بشارت می‏دهدمی‌‏دهد به (ولادت) یحیی،[[w:یحیی|یحیی]]، در حالی که او به کلمه خدا (یعنی نبوّت [[w:عیسی|عیسی]]) گواهی دهد و او خود پیشوا و پارسا و پیغمبری از شایستگان است. (۳۹)
 
{{بند||بند=۴۰|بی‌متن=}}زکریا عرض کرد: پروردگارا، چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که مرا سن پیری رسیده و عیالم عجوزی نازاست؟ گفت: چنین است، خدا هر آن‌چه بخواهد می‏کندمی‌‏کند. (۴۰)
 
{{بند||بند=۴۱|بی‌متن=}}گفت: پروردگارا، برای من (به شکرانه این نعمت) آیتی مقرّر فرما، فرمود: تو را آیت این باشد که تا سه روز با مردم سخن جز به رمز نگویی، و پیوسته به یاد خدا باش و (او را) در صبحگاه و شبانگاه تسبیح گوی. (۴۱)
 
{{بند||بند=۴۲|بی‌متن=}}و (یاد کن) آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید. (۴۲)
 
{{بند||بند=۴۳|بی‌متن=}}ای مریم،[[w:مریم|مریم]]، فرمانبردار خدا باش و نماز را با اهل طاعت به جای آر. (۴۳)
 
{{بند||بند=۴۴|بی‌متن=}}این از اخبار غیب است که به تو وحی می‏کنیم،می‏‌کنیم، و تو حاضر نبودی آن زمان که قرعه برای نگهبانی و کفالت مریم می‏زدندمی‏‌زدند تا قرعه به نام کدام یک شود، و نبودی نزد ایشان وقتی که بر سر این کار نزاع می‏کردندمی‏‌کردند. (۴۴)
 
{{بند||بند=۴۵|بی‌متن=}}چون فرشتگان مریم را گفتند که خدا تو را به کلمه خود بشارت می‏دهدمی‏‌دهد که نامش [[w:مسیح|مسیح]] (عیسی) پسر مریم است، که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان (درگاه خدا) است. (۴۵)
 
{{بند||بند=۴۶|بی‌متن=}}و با خلق در گهواره سخن گوید بدان گونه که در سنین بزرگی، و او از جمله نیکویان جهان است. (۴۶)
 
{{بند||بند=۴۷|بی‌متن=}}مریم گفت: پروردگارا، مرا چگونه فرزندی تواند بود و حال آن‌که با من مردی نزدیک نشده؟ گفت: چنین است (کار خدا)، خدا هر آن‌چه بخواهد می‏آفریندمی‏‌آفریند چون مشیت او به چیزی قرار گیرد، به محض این‌که گوید «موجود باش»، همان دم موجود می‏شودمی‏‌شود. (۴۷)
 
{{بند||بند=۴۸|بی‌متن=}}و خدا به او تعلیم کتاب و حکمت کند و [[w:تورات|تورات]] و [[w:انجیل|انجیل]] آموزد. (۴۸)
 
{{بند||بند=۴۹|بی‌متن=}}و او را به رسالت به سوی بنی اسراییل[[w:بنی‌اسراییل|بنی‌اسراییل]] فرستد که به آنان گوید: من از طرف خدا معجزی آورده‏ام،آورده‏‌ام، من از گِل مجسمه مرغی ساخته و بر آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد، و کور مادر زادمادرزاد و مبتلای به [[w:پیسی|پیسی]] را به امر خدا شفا دهم، و مردگان را به امر خدا زنده کنم، و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه‏هاتانخانه‏‌هاتان چه می‏خوریدمی‏‌خورید و چه ذخیره می‏کنیدمی‏‌کنید. این معجزات برای شما حجّت و نشانه (حقانیت من) است اگر اهل ایمان هستید. (۴۹)
 
{{بند||بند=۵۰|بی‌متن=}}و (آمده‏امآمده‏‌ام) در حالی که کتاب تورات شما را تصدیق کنم و حلال گردانم بعض چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، و از طرف خداوند برای شما معجزی آورده‏ام،آورده‏‌ام، پس (ای بنی اسراییلبنی‌اسراییل) از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. (۵۰)
 
{{بند||بند=۵۱|بی‌متن=}}همانا خداست پروردگار من و شما، او را بپرستید، که همین است راه راست. (۵۱)
 
{{بند||بند=۵۲|بی‌متن=}}پس چون عیسی به یقین دریافت که قوم ایمان نخواهند آورد، گفت: کیست که با من دین خدا را یاری کند؟ [[w:حواریون|حواریون]] (شاگردان خاص او) گفتند: ما یاری‌کنندگان دین خداییم، به خدا ایمان آورده‏ایم،آورده‏‌ایم، و گواهی ده که ما تسلیم فرمان اوییم. (۵۲)
 
{{بند||بند=۵۳|بی‌متن=}}پروردگارا ما به کتابی که فرستادی ایمان آورده و از رسول تو پیروی کردیم، نام ما را در [[w:صحیفه اهل یقین|صحیفه اهل یقین]] ثبت فرما. (۵۳)
 
{{بند||بند=۵۴|بی‌متن=}}[[w:یهود|یهود]] با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آن‌ها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد. (۵۴)
 
{{بند||بند=۵۵|بی‌متن=}}(به یاد آر) وقتی که خدا فرمود: ای عیسی، همانا من (روح) تو را قبض نموده و به سوی (آسمان قرب) خود بالا برم و تو را پاک و منزّه از (معاشرت و آلایش) کافران گردانم و پیروان تو را بر کافران تا روز قیامت برتری دهم، آن گاه بازگشت شما به سوی من خواهد بود، پس (به حق) حکم کنم در آن‌چه بر سر آن با هم به نزاع بر می‏خاستیدمی‏‌خاستید. (۵۵)
 
{{بند||بند=۵۶|بی‌متن=}}پس آن گروهی را که کافر شدند به عذابی سخت در دنیا و آخرت معذّب گردانم، و (برای نجاتشان) هیچ کس به آن‌ها مدد و یاری نخواهد کرد. (۵۶)
 
{{بند||بند=۵۷|بی‌متن=}}اما آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند، خدا اجر تمام و کامل به آن‌ها عطا کند، و خدا هرگز ستمکاران را دوست نمی‏داردنمی‏‌دارد. (۵۷)
 
{{بند||بند=۵۸|بی‌متن=}}این سخنان که بر تو می‏خوانیممی‏‌خوانیم از آیات الهی و ذکر حکمت‌آموز است. (۵۸)
 
{{بند||بند=۵۹|بی‌متن=}}همانا مثل (خلقت) [[w:عیسی|عیسی]] به امر خدا مثل خلقت [[w:آدم|آدم]] است که او را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت. (۵۹)
 
{{بند||بند=۶۰|بی‌متن=}}سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید، مبادا هیچ‌گاه در آن شک کنی! (۶۰)
 
{{بند||بند=۶۱|بی‌متن=}}پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله بر آید بعد از آن‌که به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به [[w:مباهله|مباهله]] برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. (۶۱)
 
{{بند||بند=۶۲|بی‌متن=}}این داستان به حقیقت سخن حق است، و جز آن خدای یکتا خدایی نیست، و همانا خداست که (بر همه کار) توانا و (به حقایق) داناست. (۶۲)
 
{{بند||بند=۶۳|بی‌متن=}}پس اگر روی از حق بگردانند (باید بترسند که) خدا از (کردار) مفسدان آگاه است. (۶۳)
 
{{بند||بند=۶۴|بی‌متن=}}بگو: ای [[w:اهل کتاب|اهل کتاب،کتاب]]، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم. (۶۴)
 
{{بند||بند=۶۵|بی‌متن=}}ای اهل کتاب، چرا در آیین [[w:ابراهیم|ابراهیم]] با یکدیگر مجادله می‏کنیدمی‏‌کنید (که هر یک او را به خود نسبت می‏دهیدمی‏‌دهید)؟! در صورتی که تورات و انجیل شما فرستاده نشد مگر بعد از ابراهیم آیا تعقل نمی‏کنید؟نمی‏‌کنید؟ (۶۵)
 
{{بند||بند=۶۶|بی‌متن=}}گیرم در آن‌چه می‏دانیدمی‏‌دانید شما را مجادله روا باشد، چرا در آن‌چه علم ندارید جدل و گفتگو به میان آورید؟! و خدا (همه چیز را) می‏داندمی‏‌داند و شما نمی‏دانیدنمی‏‌دانید. (۶۶)
 
{{بند||بند=۶۷|بی‌متن=}}ابراهیم به [[w:یهودیت|آیین یهود]] و [[w:مسیحیت|نصاری]] نبود، لیکن به دین حنیف [[w:توحید|توحید]] و [[w:اسلام|اسلام]] بود و هرگز از آنان که به خدا شرک آورند نبود. (۶۷)
 
{{بند||بند=۶۸|بی‌متن=}}نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و این پیغمبر و امّتش که اهل ایمانند و خدا دوستدار و سرپرست مؤمنان است. (۶۸)
 
{{بند||بند=۶۹|بی‌متن=}}گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزوی آن دارند که شما را گمراه کنند، و گمراه نمی‏کنندنمی‏‌کنند مگر خودشان را، و (این را) نمی‏فهمندنمی‏‌فهمند. (۶۹)
 
{{بند||بند=۷۰|بی‌متن=}}ای [[w:اهل کتاب،کتاب|اهل کتاب]]، چرا به آیات خدا کافر شوید و حال آن‌که شما به صدق آن گواهید؟! (۷۰)
 
{{بند||بند=۷۱|بی‌متن=}}ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل مشتبه سازید (تا چراغ حق را به باد شبهات خاموش کنید) و حق را پوشیده می‏داریدمی‌‏دارید در صورتی که (به حقّانیت آن) آگاهید؟! (۷۱)
 
{{بند||بند=۷۲|بی‌متن=}}و گروهی از [[w:اهل کتاب|اهل کتاب]] گفتند: به دین و کتابی که برای مسلمانان نازل شده اول روز ایمان آرید و آخر روز کافر شوید، شاید (به این حیله) آن‌ها نیز (از اسلام) برگردند. (۷۲)
 
{{بند||بند=۷۳|بی‌متن=}}و ایمان نیاورید مگر به آن کس که پیرو دین شما باشد- بگو: راه سعادت آن است که خدا بنماید- تا مبادا معلوم شود که به امتی دیگر نیز مانند شریعت شما عطا می‏گردد، یا بتوانند با شما نزد پروردگار احتجاج کنند. بگو: فضل و رحمت به دست خداست، به هر که خواهد عطا کند، و خدا را رحمت بی‏منتهاستبی‏‌منتهاست و به همه امور داناست. (۷۳)
 
{{بند||بند=۷۴|بی‌متن=}}هر که را مشیت او تعلّق بگیرد مخصوص به فضل و رحمت خود گرداند، و خدا را فضل و رحمت بی‏منتهاستبی‌‏منتهاست. (۷۴)
 
{{بند||بند=۷۵|بی‌متن=}}بعضی از [[w:اهل کتاب|اهل کتاب]] (به آن حد درستکارند که) اگر مال بسیار به آن‌ها بسپاری ردّ امانت کنند، و برخی دیگر از اهل کتاب (تا آن اندازه نادرستند که) اگر یک دینار به او امانت دهی رد نکنند جز آن‌که بر مطالبه آن سخت‏گیری کنی، از این رو که گویند: برای ما (پیروان تورات) به هر وسیله خوردن مال امیان (غیر اهل تورات) گناهی ندارد، و این سخن را به دروغ به خدا نسبت دهند در صورتی که می‏دانندمی‏‌دانند (که به خدا نسبت دروغ می‏دهندمی‌‏دهند). (۷۵)
 
{{بند||بند=۷۶|بی‌متن=}}آری، هر کس به عهد خود وفا کند و خدا ترس و پرهیزکار شود همانا خدا پرهیزکاران را دوست می‏داردمی‌‏دارد. (۷۶)
 
{{بند||بند=۷۷|بی‌متن=}}آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند اینان را در آخرت بهره‏ایبهره‏‌ای نیست و خدا با آن‌ها (از خشم) سخن نگوید و در قیامت (به نظر رحمت) بدان‌ها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزه‏شانپاکیزه‏‌شان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود. (۷۷)
 
{{بند||بند=۷۸|بی‌متن=}}و همانا برخی از اهل کتاب، قرائت کتاب آسمانی را تغییر و تبدیل می‏دهندمی‏‌دهند تا شما آن‌چه آن‌ها از پیش خود خوانده‏اندخوانده‏‌اند از کتاب خدا محسوب دارید، و هرگز آن تحریف شده از کتاب خدا نخواهد بود، و گویند: این از جانب خدا نازل شده، در صورتی که هرگز از خدا نیست. و با آن‌که می‏دانندمی‏‌دانند به خدا دروغ می‏بندندمی‏‌بندند. (۷۸)
 
{{بند||بند=۷۹|بی‌متن=}}هیچ بشری را نرسد که خدا وی را به رسالت برگزیند و به او کتاب و حکمت و نبوت بخشد آن گاه به مردم گوید: مرا به جای خدا بپرستید، بلکه (پیغمبران بر حسب وظیفه خود به مردم گویند) خداشناس و خداپرست باشید چنان که این حقیقت را از کتاب به دیگران می‏آموزیدمی‏‌آموزید و خود نیز می‏خوانیدمی‏‌خوانید. (۷۹)
 
{{بند||بند=۸۰|بی‌متن=}}و هرگز خدا به شما امر نکند که فرشتگان و پیامبران را خدایان خود گیرید چگونه ممکن است شما را به کفر خواند پس از آن‌که (به خدای یگانه) اسلام آورده باشید؟! (۸۰)
 
{{بند||بند=۸۱|بی‌متن=}}و (یاد کن) آن گاه که خدا از پیغمبران (و امّت‌هاشان) پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس بر شما ([[w:اهل کتاب|اهل کتاب]]) رسولی از جانب خدا آمد که گواهی به راستی کتاب و شریعت شما می‏دادمی‏‌داد به او ایمان آورده و یاری او کنید خدا فرمود: آیا اقرار داشته و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند: اقرار داریم. خدا فرمود: گواه باشید، من هم با شما گواهم. (۸۱)
 
{{بند||بند=۸۲|بی‌متن=}}پس کسانی که بعد از آمدن آن رسولان روی (از حق) بگردانند، محققاً آنان گروه [[w:فسق|فاسقان]] خواهند بود. (۸۲)
 
{{بند||بند=۸۳|بی‌متن=}}آیا کافران، دینی غیر دین خدا را می‏طلبند؟می‌‏طلبند؟ و حال آن‌که هر که در آسمان‌ها و زمین است خواه ناخواه مطیع امر خداست و همه به سوی او رجوع خواهند کرد. (۸۳)
 
{{بند||بند=۸۴|بی‌متن=}}بگو: ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آن‌چه به [[w:ابراهیم|ابراهیم]] و [[w:اسماعیل|اسماعیل]] و [[w:اسحاق|اسحاق]] و [[w:یعقوب|یعقوب]] و فرزندانش نازل شده و آن‌چه به [[w:موسی|موسی]] و [[w:عیسی|عیسی]] و پیغمبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده (به همه ایمان آورده‏ایمآورده‏‌ایم) فرقی میان هیچ یک از پیغمبران نگذاریم و ما مطیع فرمان خداییم. (۸۴)
 
{{بند||بند=۸۵|بی‌متن=}}هر کس غیر از [[w:اسلام|اسلام]] دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است. (۸۵)
 
{{بند||بند=۸۶|بی‌متن=}}چگونه خداوند گروهی را که بعد از ایمان به خدا و گواهی دادن به راستی رسول او و بعد از ادلّه‌ی روشن باز کافر شدند، به راه راست هدایت کند؟ و خدا هرگز گروه ستمکاران را رهبری نخواهد کرد. (۸۶)
 
{{بند||بند=۸۷|بی‌متن=}}کیفر آن گروه کافر این است که خدا و فرشتگان و همه مردمان بر آنان لعنت کنند. (۸۷)
 
{{بند||بند=۸۸|بی‌متن=}}جاوید در جایگاه لعنت (که جهنّم است) بمانند و بر آن‌ها عذاب خدا تخفیف نیابد و هرگز نظر رحمت به آن‌ها نکنند. (۸۸)
 
{{بند||بند=۸۹|بی‌متن=}}مگر آن‌هایی که بعد از عصیان و بدکاری توبه کنند و (هر بدی که کرده‏اندکرده‏‌اند) اصلاح نمایند، که البته خدا بر آن‌ها آمرزنده و مهربان است. (۸۹)
 
{{بند||بند=۹۰|بی‌متن=}}همانا آنان که بعد از ایمان کافر شدند و بر کفر خود افزودند، هرگز [[w:توبه|توبه]] آن‌ها پذیرفته نشود، و همانا گمراهان هم آنان خواهند بود. (۹۰)
 
{{بند||بند=۹۱|بی‌متن=}}البته آنان که کافر شدند و بر کفر خویش مردند، اگر هر یک برای آزادی خویش (از عذاب خدا) برابر تمام زمین طلا به فدا آرند هرگز از ایشان پذیرفته نشود، آن‌ها را عذاب دردناک مهیا باشد و یارانی نخواهند داشت. (۹۱)
 
{{بند||بند=۹۲|بی‌متن=}}شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آن‌چه دوست می‏داریدمی‏‌دارید و محبوب شماست در راه خدا [[w:انفاق|انفاق]] کنید، و آن‌چه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است. (۹۲)
 
{{بند||بند=۹۳|بی‌متن=}}همه‌ی طعام‌ها بر بنی اسراییل[[w:بنی‌اسراییل|بنی‌اسراییل]] حلال بود مگر آن را که [[w:یعقوب|یعقوب]] پیش از نزول [[w:تورات|تورات]] بر خود حرام کرد. بگو: اگر راست می‏گوییدمی‏‌گویید حکم تورات را آورده، تلاوت کنید. (۹۳)
 
{{بند||بند=۹۴|بی‌متن=}}پس کسانی که بعد از این حجّت بر خدا دروغ بندند، البته ستمکاران هم آن‌ها خواهند بود. (۹۴)
 
{{بند||بند=۹۵|بی‌متن=}}بگو: سخن خدا راست است، پس باید از آیین [[w:ابراهیم|ابراهیم]] پیروی کنید که بر آیین پاک توحید بود و هرگز از مشرکان نبود. (۹۵)
 
{{بند||بند=۹۶|بی‌متن=}}اول خانه‏ایخانه‏‌ای که برای عبادت خلق بنا شد همان خانه ([[w:کعبه|کعبه]]) است که در بکه است که در آن برکت و هدایت خلایق است. (۹۶)
 
{{بند||بند=۹۷|بی‌متن=}}در آن خانه آیات (ربوبیت) هویداست، مقام [[w:ابراهیم|ابراهیم خلیل]] است، و هر که در آن‌جا داخل شود ایمن باشد. و مردم را [[w:حج|حجّ]] و زیارت آن خانه به امر خدا واجب است بر هر کسی که توانایی برای رسیدن به آن‌جا دارد، و هر که کافر شود (به خود زیان رسانده و) خدا از جهانیان بی‏نیازبی‏‌نیاز است. (۹۷)
 
{{بند||بند=۹۸|بی‌متن=}}بگو: ای [[w:اهل کتاب|اهل کتاب،کتاب]]، چرا به آیات خدا کافر می‏شویدمی‏‌شوید حال آن‌که خدا گواه اعمال شماست؟! (۹۸)
 
{{بند||بند=۹۹|بی‌متن=}}بگو: ای اهل کتاب، چرا اهل ایمان را از راه خدا باز می‏داریدمی‏‌دارید و اهل ایمان را به راه باطل می‏خوانیدمی‏‌خوانید در صورتی که (به زشتی این عمل) آگاهید؟! و (بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست. (۹۹)
 
{{بند||بند=۱۰۰|بی‌متن=}}ای کسانی که ایمان آورده‏اید،آورده‏‌اید، اگر پیروی بسیاری از اهل کتاب کنید شما را بعد از ایمان به کفر بر می‏گردانندمی‏‌گردانند. (۱۰۰)
 
{{بند||بند=۱۰۱|بی‌متن=}}و چگونه کافر خواهید شد در صورتی که آیات خدا بر شما تلاوت می‏شودمی‌‏شود و پیغمبر خدا میان شماست؟ و هر کس به دین خدا متمسّک شود محققاً به راه مستقیم هدایت یافته است. (۱۰۱)
 
{{بند||بند=۱۰۲|بی‌متن=}}ای اهل ایمان، از خدا بترسید چنانچه شایسته خدا ترس بودن است، و نمیرید جز به دین [[w:اسلام|اسلام]]. (۱۰۲)
 
{{بند||بند=۱۰۳|بی‌متن=}}و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راه‌های متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دل‌های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین گونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان می‏کند،می‏‌کند، باشد که هدایت شوید. (۱۰۳)
 
{{بند||بند=۱۰۴|بی‌متن=}}و باید برخی از شما مسلمانان،[[w:مسلمان|مسلمانان]]، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و این‌ها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود. (۱۰۴)
 
{{بند||بند=۱۰۵|بی‌متن=}}و شما مسلمانان مانند مللی نباشید که پس از آن‌که آیات روشن برای (هدایت) آن‌ها آمد راه تفرقه و اختلاف پیمودند، که البته برای آن‌ها عذاب بزرگ خواهد بود. (۱۰۵)
 
{{بند||بند=۱۰۶|بی‌متن=}}در روزی که گروهی روسفید و گروهی روسیاه باشند، اما سیه‌رویان (را نکوهش کنند که) چرا بعد از ایمان باز کافر شدید؟ اکنون بچشید عذاب را به کیفر کفر و عصیان خود. (۱۰۶)
 
{{بند||بند=۱۰۷|بی‌متن=}}و اما روسفیدان در رحمت خدا (یعنی بهشت) درآیند و در آن جاوید متنعّم باشند. (۱۰۷)
 
{{بند||بند=۱۰۸|بی‌متن=}}این‌ها آیات الهی است که برای تو به راستی می‏خوانیم،می‏‌خوانیم، و خداوند هرگز اراده ستم به هیچ کس از مردم عالم نخواهد کرد. (۱۰۸)
 
{{بند||بند=۱۰۹|بی‌متن=}}و هر آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است همه ملک خداست و بازگشت همه امور (و موجودات) به سوی اوست. (۱۰۹)
 
{{بند||بند=۱۱۰|بی‌متن=}}شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشته‏ایدگشته‏‌اید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر می‏کنیدمی‏‌کنید و از بدکاری باز می‏داریدمی‏‌دارید و ایمان به خدا دارید. و اگر اهل کتاب همه ایمان می‏آوردندمی‏‌آوردند بر آنان چیزی بهتر از آن نبود، لیکن برخی از آنان با ایمان و بیشترشان [[w:فسق|فاسق]] و بدکارند. (۱۱۰)
 
{{بند||بند=۱۱۱|بی‌متن=}}هرگز ([[w:یهود|یهودان]]) به شما آسیب سخت نتوانند رسانید مگر آن‌که شما را اندکی بیازارند، و اگر به کارزار شما آیند از جنگ خواهند گریخت و از آن پس هیچ وقت منصور نخواهند بود. (۱۱۱)
 
{{بند||بند=۱۱۲|بی‌متن=}}آن‌ها محکوم به ذلّت و خواری هستند به هر کجا که یافت شوند، مگر به دین خدا و عهد مسلمین درآیند. و آنان پیوسته مستحق خشم خدا و اسیر بدبختی و ذلّت شدند از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق می‏کشتند،می‏‌کشتند، و این نابکاری‌ها به خاطر نافرمانی و ستمگری همیشه آن‌ها بود. (۱۱۲)
 
{{بند||بند=۱۱۳|بی‌متن=}}همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‏ایطایفه‏‌ای از آن‌ها معتدل و به راه راست‏اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. (۱۱۳)
 
{{بند||بند=۱۱۴|بی‌متن=}}ایمان به [[w:خدا|خدا]] و [[w:روز قیامت|روز قیامت]] می‏آورندمی‏‌آورند و امر به نیکویی و نهی از بدکاری می‏کنندمی‏‌کنند و در نکوکاری می‏شتابندمی‏‌شتابند و آن‌ها خود مردمی نیکوکارند. (۱۱۴)
 
{{بند||بند=۱۱۵|بی‌متن=}}هر کار نیک کنند از ثواب آن محروم نخواهند شد و خدا دانا به حال پرهیزکاران است. (۱۱۵)
 
{{بند||بند=۱۱۶|بی‌متن=}}هرگز کافران را بسیاری مال و اولاد از عذاب خدا نتواند رهانید، و آن‌ها اهل جهنم و جاوید در آن معذّب خواهند بود. (۱۱۶)
 
{{بند||بند=۱۱۷|بی‌متن=}}مثل مالی که کافران برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند (که حاصلی از آن به دست نیاید). و خدا ستمی بر آن‌ها نکرده، لیکن آن‌ها به خود ستم می‏کنندمی‏‌کنند. (۱۱۷)
 
{{بند||بند=۱۱۸|بی‌متن=}}ای اهل ایمان، از غیرهمدینان خود دوست صمیمی هم‌راز نگیرید، چه آن‌که آن‌ها از خلل و فساد در کار شما ذرّه‏ایذرّه‏‌ای کوتاهی نکنند، آن‌ها مایلند شما همیشه در رنج باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند و محققاً آن‌چه در دل دارند بیش از آن است. ما به خوبی برای شما بیان آیات کردیم اگر عقل را به کار بندید. (۱۱۸)
 
{{بند||بند=۱۱۹|بی‌متن=}}آگاه باشید، چنانچه شما آن‌ها را دوست می‏داریدمی‏‌دارید آنان شما را دوست نمی‏دارند،نمی‏‌دارند، و شما به همه [[w:کتب آسمانی|کتب آسمانی]] ایمان دارید، و آن‌ها در مجامع شما اظهار ایمان کرده و چون تنها شوند از شدت کینه بر شما سر انگشت خشم به دندان گیرند. بگو: بدین خشم بمیرید، همانا خدا از درون دل‌ها آگاه است. (۱۱۹)
 
{{بند||بند=۱۲۰|بی‌متن=}}اگر شما (مسلمین) را خوشحالی پیش آید از آن غمگین شوند، و اگر به شما حادثه ناگواری رسد خوشحال شوند. اما اگر شما صبر پیشه کنید و پرهیزکار باشید مکرر و عداوت آنان آسیبی به شما نرساند، که همانا خدا بر آن‌چه می‏کنیدمی‏‌کنید محیط و آگاه است. (۱۲۰)
 
{{بند||بند=۱۲۱|بی‌متن=}}(و به یاد آر ای پیغمبر) صبحگاهی که از خانه خود به جهت صف‌آرایی مؤمنان برای [[w:غزوه احد|جنگ]] بیرون شدی، و خدا (به همه گفتار و کردار تو) شنوا و دانا بود. (۱۲۱)
 
{{بند||بند=۱۲۲|بی‌متن=}}آن گاه که دو طایفه از شما بددل و ترسناک (و در اندیشه فرار از جنگ) شدند و خدا یار آن‌ها بود، و همیشه باید اهل ایمان به خدا توکل کنند. (۱۲۲)
 
{{بند||بند=۱۲۳|بی‌متن=}}و خدا شما را در [[w:جنگ بدر|جنگ بدر]] یاری کرد با آن‌که ضعیف بودید. پس پرهیزکار شوید، باشد که شکر نعمت‌های او به جای آرید. (۱۲۳)
 
{{بند||بند=۱۲۴|بی‌متن=}}آن گاه که به مؤمنین می‏گفتیمی‏‌گفتی: آیا این شما را کفایت نمی‏کندنمی‏‌کند که خدا سه هزار فرشته به یاری شما فرو فرستد؟! (۱۲۴)
 
{{بند||بند=۱۲۵|بی‌متن=}}بلی اگر صبر و مقاومت پیشه کنید و پرهیزکار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان بیایند خدا پنج‏هزارپنج‏ هزار فرشته را با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما می‌فرستد. (۱۲۵)
 
{{بند||بند=۱۲۶|بی‌متن=}}و خدا آن وعده را نداد مگر آن‌که به شما مژده فتح دهد و تا دل شما مطمئن شود و فتح و پیروزی نصیب کسی نشود مگر از جانب خدای توانای دانا. (۱۲۶)
 
{{بند||بند=۱۲۷|بی‌متن=}}تا گروهی از کافران را هلاک گرداند یا خوار کند، تا (از مقصود خود) ناامید باز گردند. (۱۲۷)
 
{{بند||بند=۱۲۸|بی‌متن=}}(ای پیغمبر) به دست تو کاری نیست، اگر خدا بخواهد (به لطف خود) از آن کافران درگذرد و اگر بخواهد آن‌ها را عذاب کند چون مردمی ستمکارند. (۱۲۸)
 
{{بند||بند=۱۲۹|بی‌متن=}}هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمین است مِلک خداست، هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۲۹)
 
{{بند||بند=۱۳۰|بی‌متن=}}ای کسانی که ایمان آورده‏اید،آورده‏‌اید، [[w:ربا|ربا]] مخورید که دائم سود بر سرمایه افزایید تا چند برابر شود، و از خدا بترسید، باشد که رستگاری یابید. (۱۳۰)
 
{{بند||بند=۱۳۱|بی‌متن=}}و بپرهیزید از آتش عذابی که برای کافران مهیا ساخته‏اندساخته‏‌اند. (۱۳۱)
 
{{بند||بند=۱۳۲|بی‌متن=}}و از خدا و رسول او فرمان برید، باشد که مشمول لطف و رحمت خدا شوید. (۱۳۲)
 
{{بند||بند=۱۳۳|بی‌متن=}}و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و مهیا برای پرهیزکاران است. (۱۳۳)
 
{{بند||بند=۱۳۴|بی‌متن=}}آن‌هایی که از مال خود در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم خود فرونشانند و از (بدی) مردم درگذرند، و خدا دوستدار نکوکاران است. (۱۳۴)
 
{{بند||بند=۱۳۵|بی‌متن=}}و آنان که اگر کار ناشایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود (به درگاه خدا) توبه کنند - و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد؟- و آن‌ها که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند. (۱۳۵)
 
{{بند||بند=۱۳۶|بی‌متن=}}آن‌هایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغ‌هایی که زیر درختان آن‌ها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشت‏هابهشت‏‌ها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران! (۱۳۶)
 
{{بند||بند=۱۳۷|بی‌متن=}}پیش از شما مللی بودند و رفتند، پس در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید چگونه تکذیب‏کنندگانِ (وعده‏هایوعده‏‌های خدا) هلاک شدند. (۱۳۷)
 
{{بند||بند=۱۳۸|بی‌متن=}}این آیات حجت و بیانی است برای (عموم) مردم، و راهنما و پندی برای پرهیزکاران. (۱۳۸)
 
{{بند||بند=۱۳۹|بی‌متن=}}شما هرگز سستی نکنید و (از فوت متاع دنیا) اندوهناک نشوید، زیرا شما فیروزمندترین و بلندترین ملل دنیایید اگر در ایمان ثابت قدم باشید. (۱۳۹)
 
{{بند||بند=۱۴۰|بی‌متن=}}اگر (در [[w:غزوه احد|اُحد]]) به شما آسیبی رسید، به دشمنان شما نیز (در [[w:جنگ بدر|بدر]]) آسیب رسید (پس مقاومت کنید). این روزگار را با (اختلاف احوال) میان خلایق می‏گردانیممی‏‌گردانیم تا خداوند مقام اهل ایمان را معلوم کند و از شما مؤمنان (آن را که ثابت است) گواهِ دیگران گیرد. و خدا ستمکاران را دوست ندارد. (۱۴۰)
 
{{بند||بند=۱۴۱|بی‌متن=}}و تا آن‌که اهل ایمان را (از هر عیب) پاک کند و کافران را نابود گرداند. (۱۴۱)
 
{{بند||بند=۱۴۲|بی‌متن=}}آیا گمان می‏کنیدمی‏‌کنید به بهشت داخل خواهید شد حال آن‌که هنوز خدا از شما آنان را که (در راه دین) جهاد کرده و (در سختی‏هاسختی‏‌ها) مقاومت کنند معلوم نگردانیده است؟! (۱۴۲)
 
{{بند||بند=۱۴۳|بی‌متن=}}شما همانید که آرزوی کشته شدن (در راه دین) می‏کردید،می‏‌کردید، پیش از آن‌که با آن روبرو شوید، پس چگونه امروز که به آن مأمور شدید از مرگ نگران می‏شوید؟می‏‌شوید؟! (۱۴۳)
 
{{بند||بند=۱۴۴|بی‌متن=}}[[w:محمد|محمد]] (صلّی اللَّهصلّی‌اللَّه علیه و آله و سلّم) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که [[w:ارتداد|مرتد]] شود به خدا ضرری نخواهد رسانید، و البته خدا جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند. (۱۴۴)
 
{{بند||بند=۱۴۵|بی‌متن=}}و هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مُرد، که اجل هر کس (در لوح قضای الهی) به وقت معین ثبت است، و هر که برای متاع دنیا کوشش کند از دنیا بهره‏مندشبهره‏‌مندش کنیم، و هر که ثواب آخرت خواهد از نعمت آخرت برخوردارش گردانیم، و البته سپاسگزاران را جزای نیک دهیم. (۱۴۵)
 
{{بند||بند=۱۴۶|بی‌متن=}}چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختی‏هاییسختی‏‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست می‏داردمی‏‌دارد. (۱۴۶)
 
{{بند||بند=۱۴۷|بی‌متن=}}و آن‌ها جز این نمی‏گفتندنمی‏‌گفتند که پروردگارا، از گناه و ستمی که ما درباره خود کرده‏ایمکرده‏‌ایم درگذر و ما را ثابت قدمثابت‌قدم بدار و بر (محو) گروه کافران مظفّر و منصور گردان. (۱۴۷)
 
{{بند||بند=۱۴۸|بی‌متن=}}پس خدا پاداش (فتح و فیروزی) در دنیا، و ثواب نیکو در آخرت نصیبشان گردانید، که خدا نیکوکاران را دوست می‏داردمی‏‌دارد. (۱۴۸)
 
{{بند||بند=۱۴۹|بی‌متن=}}ای اهل ایمان، اگر پیروی کافران کنید شما را (از دین [[w:اسلام|اسلام]]) باز به کفر برمی‌گردانند، آن گاه شما هم از زیانکاران خواهید گشت. (۱۴۹)
 
{{بند||بند=۱۵۰|بی‌متن=}}(ای مسلمانان، کافران یار شما نیستند) بلکه خدا یار شماست و او بهترین یاری‏کنندگانیاری‏‌کنندگان است. (۱۵۰)
 
{{بند||بند=۱۵۱|بی‌متن=}}به زودی در دل کافران بیم و هراس افکنیم، زیرا که آنان برای خدا چیزی را شریک قرار دادند که خدا اصلًا بر آن دلیلی فرو نفرستاده است. و منزلگاه آنان آتش است و سرای ستمکاران بد منزلگاهی است. (۱۵۱)
 
{{بند||بند=۱۵۲|بی‌متن=}}و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‏افکندیدمی‏‌افکندید تا وقتی که در کار [[w:غزوه احد|جنگ (احد)]] سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آن‌که خدا آن‌چه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‏کوشیدید،می‏‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است. (۱۵۲)
 
{{بند||بند=۱۵۳|بی‌متن=}}(به یاد آرید) هنگامی که به مکان‌های دوردست می‏گریختیدمی‏‌گریختید و توجه به احدی نداشتید در حالی که پیغمبر شما را به یاری دیگران در صف کارزار می‏خواندمی‏‌خواند! پس خداوند (به کیفر این بی‏ثباتیبی‏‌ثباتی) غمی بر غم شما افزود تا از این پس بر آن‌چه از دست رفت یا برای رنج و المی که به شما می‏رسدمی‏‌رسد اندوهناک نشوید، و خدا به هر چه کنید آگاه است. (۱۵۳)
 
{{بند||بند=۱۵۴|بی‌متن=}}پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق می‏بردندمی‏‌بردند (از روی انکار) می‏گفتندمی‏‌گفتند: آیا ممکن است ما را قدرتی به دست آید؟ بگو: تنها خداست که بر عالم هستی فرمانرواست. (منافقان از ترس مؤمنان) خیالات باطل خود را که در دل می‌پرورند با تو اظهار نمی‏دارند،نمی‏‌دارند، (با خود) می‏گویندمی‏‌گویند: اگر ما را قدرت و پیروزی بود (شکست نمی‏خوردیمنمی‏‌خوردیم) و در این‌جا کشته نمی‏شدیمنمی‏‌شدیم. بگو: اگر در خانه‏هایخانه‏‌های خود هم بودید باز کسانی که سرنوشت آنان (در قضای الهی) کشته شدن است (از خانه‏هاخانه‏‌ها) به پای خود به قتلگاه بیرون می‏آمدند،می‏‌آمدند، تا خدا آن‌چه در سینه دارید بیازماید و آن‌چه در دل دارید پاک و خالص گرداند، و خدا از راز درون سینه‏هاسینه‏‌ها آگاه است. (۱۵۴)
 
{{بند||بند=۱۵۵|بی‌متن=}}کسانی از شما که در روز برخورد دو گروه (مسلمان و کافر در جنگ احد) پشت کردند و فراری شدند شیطان آن‌ها را به سبب نافرمانی و بدکرداریشان به لغزش افکند، و همانا خدا از آن‌ها درگذشت، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۵۵)
 
{{بند||بند=۱۵۶|بی‌متن=}}ای گرویدگان (به [[w:اسلام|دین اسلام]])، شما مانند کسانی نباشید که راه کفر (و [[w:نفاق|نفاق]]) پیمودند و درباره برادران و خویشان خود که به سفر رفته و یا به جنگ حاضر شدند (و مردند یا به شهادت رسیدند) گفتند: اگر نزد ما می‏ماندندمی‏‌ماندند به چنگ مرگ نمی‏افتادندنمی‏‌افتادند و کشته نمی‏شدندنمی‏‌شدند. این آرزوهای باطل را خدا حسرت دل‌های آنان خواهد کرد، و خداست که زنده می‏گرداندمی‏‌گرداند و می‏میراندمی‏‌میراند و خدا به هر چه کنید آگاه است. (۱۵۶)
 
{{بند||بند=۱۵۷|بی‌متن=}}اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید (در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نائل شوید، که) همانا آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیز است که (در حیات دنیا برای خود) فراهم آورند. (۱۵۷)
 
{{بند||بند=۱۵۸|بی‌متن=}}و اگر (در راه خدا) بمیرید یا کشته شوید (به رحمت ایزدی در پیوسته و) به سوی خدا محشور خواهید شد. (۱۵۸)
 
{{بند||بند=۱۵۹|بی‌متن=}}به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‏دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‏شدند،می‏‌شدند، پس از (بدی) آنان درگذر و برای آن‌ها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آن‌ها) در کارِ (جنگ) با آن‌ها مشورت نما، لیکن آن‌چه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد. (۱۵۹)
 
{{بند||بند=۱۶۰|بی‌متن=}}اگر خدا شما را یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید، و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند بعد از آن شما را یاری کند؟ و اهل ایمان تنها به خدا باید اعتماد کنند. (۱۶۰)
 
{{بند||بند=۱۶۱|بی‌متن=}}و هیچ پیغمبری خیانت نخواهد کرد، و هر کس خیانت کند روز قیامت با همان خیانت بیاید (و به کیفر آن برسد) و هر کس هر عمل به جا آرد به جزای کامل آن می‏رسدمی‏‌رسد و به هیچ کس ستمی نخواهد شد. (۱۶۱)
 
{{بند||بند=۱۶۲|بی‌متن=}}آیا کسی که (به ایمان) در راه رضای خدا قدم بردارد مانند کسی است که (به کفر) راه غضب خدا پیماید؟ که منزلگاه او جهنم است و بسیار بد جایگاهی است. (۱۶۲)
 
{{بند||بند=۱۶۳|بی‌متن=}}این دو گروه را (به مراتب ایمان و کفر) نزد خدا درجات (مختلفه) است و خدا به هر چه می‏کنندمی‏‌کنند بیناست. (۱۶۳)
 
{{بند||بند=۱۶۴|بی‌متن=}}خدا بر اهل ایمان منّت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آن‌ها آیات او را تلاوت می‏کندمی‏‌کند و آنان را پاک می‏گرداندمی‏‌گرداند و به آن‌ها علم کتاب (احکام شریعت) و حقایق حکمت می‏آموزد،می‏‌آموزد، و همانا پیش از آن در گمراهی آشکار بودند. (۱۶۴)
 
{{بند||بند=۱۶۵|بی‌متن=}}آیا هر گاه به شما آسیبی رسد در صورتی که دو برابر آن آسیب را به دشمنان رساندید (باز از روی تعجب) گویید: این از کجاست؟ بگو: این مصیبت از دست خود کشیدید، همانا خدا بر هر چیز تواناست. (۱۶۵)
 
{{بند||بند=۱۶۶|بی‌متن=}}و آن‌چه در روز (احد هنگام) مقابله دو صف کارزار به شما رسید به قضا و مشیت نافذ خدا بود (تا آن‌که بیازماید اهل ایمان را) و تا معلوم کند چه کسانی ثابت‏قدمثابت‏‌قدم در ایمانند. (۱۶۶)
 
{{بند||بند=۱۶۷|بی‌متن=}}و تا معلوم کند حالِ آنان که نفاق و دورویی کردند و (چون) به آن‌ها گفته شد بیایید در راه خدا [[w:جهاد|جهاد]] و یا دفاع کنید (عذر آوردند و) گفتند که اگر ما به فنون جنگی دانا بودیم از شما تبعیت نموده و به کارزار می‏آمدیممی‏‌آمدیم. اینان به کفر نزدیک‌ترند تا به ایمان به زبان چیزی اظهار کنند که در دل خلاف آن پنهان داشته‏اند،داشته‏‌اند، و خدا بر آن‌چه پنهان می‏دارندمی‏‌دارند آگاه‏تر از خود آن‌هاست. (۱۶۷)
 
{{بند||بند=۱۶۸|بی‌متن=}}آن کسانی که در جنگ با سپاه اسلام همراهی نکرده و درباره برادران خود گفتند: اگر آنان نیز سخنان ما را شنیده بودند (و به جنگ احد نرفته بودند) کشته نمی‏شدند،نمی‏‌شدند، بگو: (شما که برای حفظ حیات دیگران چاره توانید کرد) مرگ را از خود دور کنید اگر راست می‏گوییدمی‏‌گویید. (۱۶۸)
 
{{بند||بند=۱۶۹|بی‌متن=}}البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده‏اند،مرده‏‌اند، بلکه زنده‏اندزنده‏‌اند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود. (۱۶۹)
 
{{بند||بند=۱۷۰|بی‌متن=}}آنان به فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان که هنوز به آن‌ها نپیوسته‏اندنپیوسته‏‌اند و بعداً در پی آن‌ها به سرای آخرت خواهند شتافت که بیمی بر آنان نیست و غمی نخواهند داشت. (۱۷۰)
 
{{بند||بند=۱۷۱|بی‌متن=}}دلشادند به نعمت و فضل خدا و این که خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگذارد. (۱۷۱)
 
{{بند||بند=۱۷۲|بی‌متن=}}آنان که دعوت خدا و رسول را اجابت کنند پس از آن‌که به آن‌ها رنج و الم رسید، از آن‌ها هر کس نیکوکار و پرهیزکار شد اجر عظیم خواهد یافت. (۱۷۲)
 
{{بند||بند=۱۷۳|بی‌متن=}}آن مؤمنانی که چون مردم (منافق) به آن‌ها گفتند: لشکری بسیار بر علیه شما مؤمنان فراهم شده، از آنان در اندیشه و بر حذر باشید، (این تبلیغات) بر ایمانشان بیفزود و گفتند: تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو وکیل و کارسازی است. (۱۷۳)
 
{{بند||بند=۱۷۴|بی‌متن=}}آن گروه مؤمنان با نعمت و فضل خدا در حالی بازگشتند که بر آنان هیچ الم و رنجی پیش نیامد و پیرو رضای خدا شدند، و خدا صاحب فضل و رحمتی بزرگ است. (۱۷۴)
 
{{بند||بند=۱۷۵|بی‌متن=}}تنها این شیطان است که می‏ترساندمی‏‌ترساند دوستداران خود را، شما مسلمانان از آنان بیم و اندیشه مکنید و از من بترسید اگر اهل ایمانید. (۱۷۵)
 
{{بند||بند=۱۷۶|بی‌متن=}}(ای پیغمبر) تو اندوهناک مباش که گروهی به راه کفر می‏شتابند،می‏‌شتابند، آن‌ها هرگز زیانی به خدا نرسانند و خدا می‏خواهدمی‏‌خواهد آن‌ها را در آخرت هیچ نصیبی ندهد، و نصیبشان عذاب بزرگ و سخت دوزخ خواهد بود. (۱۷۶)
 
{{بند||بند=۱۷۷|بی‌متن=}}آنان که خریدار کفر شدند به عوض ایمان، هرگز زیانی به خدا نمی‏رسانند،نمی‏‌رسانند، و آنان را عذابی دردناک است. (۱۷۷)
 
{{بند||بند=۱۷۸|بی‌متن=}}آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آن‌ها می‏دهیممی‏‌دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آن‌ها را (برای امتحان) مهلت می‏دهیممی‏‌دهیم تا بر گناه و سرکشی خود بیفزایند،بی‌فزایند، و آنان را عذابی خوارکننده است. (۱۷۸)
 
{{بند||بند=۱۷۹|بی‌متن=}}خداوند هرگز مؤمنان را بدین حال کنونی که بر آنید وانگذارد تا آن‌که (با آزمایش خود) بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند. و خدا همه شما را از سرّ غیب آگاه نسازد و لیکن (به این مقام) از پیغمبران خود هر که را مشیت او تعلق گرفت برگزیند، پس شما به خدا و پیغمبرانش بگروید، که هر گاه ایمان آرید و پرهیزکار شوید اجر عظیم خواهید یافت. (۱۷۹)
 
{{بند||بند=۱۸۰|بی‌متن=}}آنان که بخل نموده و از مالی که خدا از فضل خویش به آن‌ها داده حقوق فقیران را ادا نمی‏کنندنمی‏‌کنند گمان نکنند این بخل به نفع آن‌ها خواهد بود بلکه به ضرر آن‌هاست، چه آن‌که مالی که در آن بخل ورزند در قیامت زنجیر گردن آن‌ها شود، و تنها خدا وارث آسمان‌ها و زمین است و خدا به کردار شما آگاه است. (۱۸۰)
 
{{بند||بند=۱۸۱|بی‌متن=}}هر آینه خدا شنید سخن (جاهلانه) آن کسان را که گفتند: خدا فقیر است و ما دارا. البته ما گفتارشان را ثبت خواهیم کرد با این گناه بزرگشان که انبیاء را به ناحق کشتند، و گوییم: بچشید عذاب آتش سوزان را. (۱۸۱)
 
{{بند||بند=۱۸۲|بی‌متن=}}این عذاب به خاطر کارهایی است که به دست خود پیش فرستادید، و خدا هرگز در حق بندگان ستم نخواهد کرد. (۱۸۲)
 
{{بند||بند=۱۸۳|بی‌متن=}}آنان که گفتند: خدا از ما پیمان گرفته که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم تا آن‌که او قربانییقربانی‌ای آورد که در آتش بسوزد. بگو که پیش از من رسولانی آمده و برای شما هر گونه معجزه آورده و این را هم که خواستید آوردند، پس اگر راست می‏گوییدمی‏‌گویید چرا آن پیامبران را کشتید؟! (۱۸۳)
 
{{بند||بند=۱۸۴|بی‌متن=}}پس اگر تو را تکذیب کردند (غمگین مباش که) پیغمبران پیش از تو هم که [[w:معجزه|معجزات]] و [[w:زبور|زبورها]] و [[w:کتاب آسمانی|کتاب آسمانی]] روشن آوردند نیز تکذیب کردند. (۱۸۴)
 
{{بند||بند=۱۸۵|بی‌متن=}}هر نفْسی شربت مرگ را خواهد چشید و محققاً روز قیامت همه شما به مزد اعمال خود کاملاً خواهید رسید، پس هر کس را از آتش [[w:جهنم|جهنم]] دور دارند و به [[w:بهشت|بهشت]] ابدی درآرند چنین کس سعادت ابد یافت، که زندگی دنیا جز متاعی فریبنده نیست. (۱۸۵)
 
{{بند||بند=۱۸۶|بی‌متن=}}محققاً شما را در مال و جان آزمایش خواهند کرد و از آن‌ها که پیش از شما [[w:کتاب آسمانی|کتاب آسمانی]] به آن‌ها داده شد و از [[w:شرک|مشرکان]] زخم زبان بسیار خواهید شنید، و اگر صبر پیشه کرده و پرهیزکار شوید (البته ظفر یابید) که ثبات و تقوا سبب قوت اراده در کارهاست. (۱۸۶)
 
{{بند||بند=۱۸۷|بی‌متن=}}و چون خدا از آنان که کتاب به آن‌ها داده شد پیمان گرفت که حقایق کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و کتمان مکنید، پس آن‌ها عهد خدا را پشت سر انداخته و آیات الهی را به بهایی اندک فروختند، پس بد معامله‏ایمعامله‏‌ای کردند. (۱۸۷)
 
{{بند||بند=۱۸۸|بی‌متن=}}(ای پیغمبر) مپندار آن‌هایی که به کردار زشت خود شادمانند و دوست دارند که مردم به اوصاف پسندیده‏ایپسندیده‏‌ای که هیچ در آن‌ها نیست آن‌ها را ستایش کنند، البته گمان مدار که از عذاب خدا رهایی دارند، که آن‌ها را عذابی دردناک خواهد بود. (۱۸۸)
 
{{بند||بند=۱۸۹|بی‌متن=}}خداست مالک آسمان‌ها و زمین، و خدا بر هر چیز تواناست. (۱۸۹)
 
محققا{{بند||بند=۱۹۰|بی‌متن=}}محققاً در خلقت آسمان‌ها و زمین و رفت و آمد شب و روز دلائل روشنی است برای خردمندان عالم. (۱۹۰)
 
{{بند||بند=۱۹۱|بی‌متن=}}آن‌ها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‏ای،نیافریده‏‌ای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار (۱۹۱)
 
{{بند||بند=۱۹۲|بی‌متن=}}ای پروردگار ما، هر که را در آتش افکنی او را سخت خوار کرده‏ای،کرده‏‌ای، و ستمکاران هیچ یاوری ندارند (۱۹۲)
 
{{بند||بند=۱۹۳|بی‌متن=}}پروردگارا، ما صدای منادیی که خلق را به ایمان فرا می‏خواندمی‏‌خواند که به پروردگارتان ایمان آورید، شنیدیم و ایمان آوردیم، پروردگارا، از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما بپوشان و هنگام جان سپردن ما را با نیکان و صالحان محشور گردان (۱۹۳)
 
{{بند||بند=۱۹۴|بی‌متن=}}پروردگارا، ما را از آن‌چه به زبان رسولان خود وعده دادی نصیب فرما و ما را در روز قیامت محروم مگردان، که تو هرگز در وعده تخلّف نمی‏ورزینمی‏‌ورزی. (۱۹۴)
 
{{بند||بند=۱۹۵|بی‌متن=}}پس خدا دعاهای ایشان را اجابت کرد که البته من (که پروردگارم) عمل هیچ کس از مرد و زن را بی‏مزدبی‏‌مزد نگذارم، زیرا شما از یکدیگرید (و همه در نظر من یکسانید)، پس آنان که از وطن خود هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون رانده شدند و در راه من رنج کشیدند و [[w:جهاد|جهاد]] کرده و کشته شدند همانا بدی‌های آنان را بپوشانم و آن‌ها را به بهشت‌هایی درآورم که زیر درختانش نهرها جاری است. این پاداشی است از جانب خدا، و نزد خدا است پاداش نیکو. (۱۹۵)
 
{{بند||بند=۱۹۶|بی‌متن=}}(دنیا) تو را نفریبد چون بینی که کافران در شهرها به راحتی می‏گردندمی‏‌گردند. (۱۹۶)
 
{{بند||بند=۱۹۷|بی‌متن=}}این متاعی اندک است و پس از این جهان منزلگاه آنان [[w:جهنم|جهنم]] است و بد آرامگاهی است. (۱۹۷)
 
{{بند||بند=۱۹۸|بی‌متن=}}لیکن آنان که خداترس و با تقوایند منزلگاهشانمنزلگاه‌شان بهشت‏هاییبهشت‏‌هایی است که در زیر درختانش نهرها جاری است و در آن جاودانند، در حالتی که خدا بر آن‌ها خوان احسان خود گسترده، و آن‌چه نزد خداست برای نیکان بهتر است. (۱۹۸)
 
{{بند||بند=۱۹۹|بی‌متن=}}همانا برخی از [[w:اهل کتاب|اهل کتاب]] کسانی‏اندکسانی‏‌اند که به خدا و کتاب آسمانی شما و کتاب آسمانی خودشان ایمان آورند در حالی که مطیع فرمان خدا بوده و آیات خدا را به بهای اندک نفروشند، آن طایفه را نزد خدا پاداش نیکوست، و البته خدا حساب خلق را سریع و آسان خواهد رسید. (۱۹۹)
 
{{بند||بند=۲۰۰|بی‌متن=}}ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید. (۲۰۰)
 
[[ar:القرآن الكريم/سورة آل عمران]]