برگه:سنگی بر گوری.pdf/۸۷: تفاوت میان نسخه‌ها

(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۸۶ / سنگی بر گوری
 

این مادر، بكدام يك از این دو دنیا متعلق است؟ این بک کیسه استخوان چادر پوش که اگر کمی بلندتر گریه کند، صدابجای از حلقش، از استخوانهایش در می آید. آیا این همان زنی است که پنجاه و خرده ای سال با اینکه زیر خاك است بسر برده؟ و آن دیگری را زاییده؟ و مرا و آن خواهر قرآن بدست را؟ دیگر نه خوراکی دارد و نه خوابی. عین بابا. بابا هم الان يك كیسه استخوان بیشتر نیست. فقط کیسه ها با هم فرق دارند. یکی سیاه، یکی سفید. میدانی پدر؟ شبها همانجور گرفتار آسم است. هیچکاریش هم نمیشود کرد. یعنی تو هم که رفتی فرقی نکرد. سرش هنوز آرزوی يكبالین را دارد. و بعد میدانی که من هنوز... برایت که گفتم. شمس هم که هنوز زن نگرفته. باز گلی به جمال آن برادر که همین یکی یکدانه اش باقی مانده. راستی میدانی پدر؟ بچه دومشان هم آمد. باز هم پسر. نوه دوم پسری تو. خوشحال نیستی؟ می بینی که چراغت کور نمانده. شبهای روضه همچنان برقرار است نگذاشتیم در خانه ات بسته شود. هنوز هم میرزای آهنگر می آید پای سماور و محمود طبق کشی خدمت می کند. عينا. انگارنه انگار که تو رفته ای. فقط از دم در بلندت کرده اند و گذاشته اند روی سر بخاری. پشت قاب عکس. و چه جوان. و چه ساکت! و چه بالا بلند و رنگی. همان شمایل که قدير نقاش ازت کشیده بود. یادت هست؟ تیانده بودیش توی صندوقخانه و