از وبگاه تنزیل و نرم‌افزار جامع تفاسیر نور متن اصلی: سورة الإسراء در ویکی‌نبشته عربی

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست. (۱)

و به موسی کتاب (تورات) را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنی اسراییل قرار دادیم (و گفتیم) که غیر من هیچ کس را حافظ و کارساز فرا نگیرید. (۲)

(ای) فرزندان کسانی که به کشتی نوحشان بردیم (و از هلاک نجاتشان دادیم، چنان که) نوح بسیار بنده شکرگزاری بود (شما هم مانند او شاکر باشید تا نجات یابید). (۳)

و در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسراییل دو بار حتماً در زمین فساد و خونریزی می‏کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می‏یابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی). (۴)

پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آن جا که در درون خانه‏های شما نیز جستجو کنند. و این وعده (انتقام خدا) حتمی است. (۵)

آن گاه شما را به روی آن‌ها برگردانیم و بر آن‌ها غلبه دهیم و به مال و فرزندان مدد بخشیم و عدّه (جنگجویان) شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم. (۶)

اگر نیکی و احسان کردید به خود کرده‏اید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کرده‌اید. و آن گاه که وقت (انتقام ظلم) دیگر شما (که کشتن یحیی و زکریاست یا عزم قتل عیسی) فرا رسید (باز بندگانی قوی و جنگ‌آور را بر شما مسلط می‏کنیم) تا اثر بیچارگی و خوف و اندوه بر رخسار شما نشانند و به مسجد بیت‌المقدس (معبد بزرگ شما) مانند بار اول در آیند و به هر چه رسند نابود سازند. (۷)

امید است خدا به شما (اگر توبه کرده و صالح شوید) باز مهربان گردد و اگر (به عصیان و ستمگری) برگردید ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمی‏گردیم و جهنم را زندان کافران قرار داده‏ایم. (۸)

همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت می‏کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت می‏دهد. (۹)

و بر آنان که به عالم آخرت ایمان نمی‏آورند البته عذاب دردناک مهیا ساخته‏ایم. (۱۰)

انسان باشوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را می‏جوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را می‏طلبد، و انسان بسیار بی‏صبر و شتاب‏کار است. (۱۱)

و ما شب و روز را دو آیت و نشانه‌ای (از قدرت خود) قرار دادیم آن گاه آیت شب (روشنی ماه) را زدودیم و آیت روز (خورشید) را تابان ساختیم تا شما در روز (روزی حلال) از فضل خدا طلب کنید و تا آن‌که شمار سال‌ها و حساب (اوقات) را عموماً بدانید و ما (برای پند و صلاح بندگان) هر چیزی را مفصل بیان کردیم. (۱۲)

و ما مقدرات و نتیجه اعمال هر انسانی را طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و روز قیامت کتابی (که نامه اعمال اوست) بر او بیرون آریم در حالی که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند. (۱۳)

تو خود کتاب اعمالت را بخوان (و بنگر تا در دنیا چه کرده‏ای) که تو خود تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی. (۱۴)

هر کس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود یافته، و هر که به گمراهی شتافت آن هم به زیان و شقاوت خود شتافته، و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد، و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد. (۱۵)

و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آن‌ها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند (و مردم هم به راه آن‌ها روند) پس آن جا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک می‏سازیم. (۱۶)

و چه بسیاری از ملل و اقوامی را بعد از نوح هلاک کردیم و تنها خدای تو که بر گناهان بندگانش آگاه و با خبر است کفایت می‏کند (که به مصلحت هر که را خواهد عفو و هر که را خواهد عقاب کند). (۱۷)

هر کس متاع عاجل و زودگذر دنیا را طالب است متاع دنیا را به او می‏دهیم (لیکن باز) به هر که خواهیم و هر چه مشیت ازلی ما باشد، سپس (در عالم آخرت به کیفر کردارش) دوزخ را نصیب او کنیم که با نکوهش و مردودی به جهنم درآید. (۱۸)

و هر که طالب حیات آخرت باشد و برای آن به قدر لزوم و طاقت بکوشد البته به شرط ایمان (به خدا) سعی چنین کسانی مقبول و مأجور خواهد بود. (۱۹)

و ما به هر دو فرقه (از دنیاطلبان و آخرت‌طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ کس دریغ نخواهد شد. (۲۰)

بنگر تا ما چگونه (در دنیا) بعضی مردم را بر بعضی فضیلت و برتری بخشیدیم (تا بدانی که) البته مراتب آخرت بسیار بیش از درجات دنیاست و برتری خلایق بر یکدیگر به مراتب افزون از حد تصور است. (۲۱)

هرگز با خدای یکتا شرک و شریک میاور و گر نه به نکوهش و خذلان ابدی خواهی نشست. (۲۲)

و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و چنان که یکی از آن‌ها یا هر دو در نزد تو پیر و سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت تو باشند) زنهار کلمه‏ای که رنجیده خاطر شوند مگو و بر آن‌ها بانگ مزن و آن‌ها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخن‏گو. (۲۳)

و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، چنان که پدر و مادر، مرا از کودکی (به مهربانی) بپروردند تو در حق آن‌ها رحمت و مهربانی فرما. (۲۴)

خدایتان به آن‌چه در دل‌های شماست داناتر است، اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید خدا هر که را با نیت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید. (۲۵)

و (ای رسول ما) تو خود حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز (در کارها) اسراف روا مدار. (۲۶)

که مبذّران و مسرفان برادران شیطان‌هایند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد. (۲۷)

و چنان‌چه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق مذکور چون فعلا نادار هستی ولی در آتیه به لطف خدا امیدواری اکنون اعراض کرده و توجه به حقوقشان نتوانی کرد باز گفتار خوش به آنان بگو. (۲۸)

و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بسته‏دار، و نه بسیار باز و گشاده‏دار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست. (۲۹)

همانا خدای تو هر که را خواهد روزی وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی گرداند، که او به (صلاح کار) بندگان خود کاملا آگاه و بصیر است. (۳۰)

هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آن‌ها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است. (۳۱)

و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید، که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است. (۳۲)

و هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آن‌که به حکم حق مستحق قتل شود، و کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود ما به ولی او حکومت و تسلط (بر قاتل) دادیم پس (در مقام انتقام) آن ولی در قتل و خونریزی اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود. (۳۳)

و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید مگر آن‌که راه خیر و طریق بهتری (به نفع یتیم) منظور دارید، تا آن‌که به حد بلوغ و رشد خود برسد، و همه به عهد خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد. (۳۴)

و هر چه را به پیمانه (یا وزن) می‏سنجید تمام بپیمایید (و کم و گران نفروشید) و (همه چیز را) با ترازوی درست و عادلانه بسنجید، که این کاری بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (۳۵)

و (ای انسان) هرگز آن‌چه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند. (۳۶)

و هرگز در زمین به کبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سربلندی نخواهی رسید. (۳۷)

که این قبیل کارها و اندیشه‏های بد گناهش نزد خدا ناپسند است. (۳۸)

این‌ها پاره‏ای از حکمت‌هاست که پروردگارت به تو وحی کرد، و هرگز با خدای یکتا کسی را به خدایی مپرست و گر نه ملامت زده و مردود به دوزخ درخواهی افتاد. (۳۹)

آیا خدا شما را به فرزندان پسر برگزیده و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟! این رأی و گفتار شما (مشرکان، افترایی عظیم و گناهی) بسیار بزرگ است. (۴۰)

و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمی‏افزاید. (۴۱)

بگو: اگر با خدای یکتا چنان که آن‌ها می‏گویند خدایان دیگری بود در این صورت آن خدایان بر خدای عرش (به تنازع) راه می‏گرفتند (و تمانع آنان موجب اختلال نظام عالم می‏شد. پس چون عالم را نظام ثابتی است دلیل است که با خدای یگانه خدایان دیگری نیست). (۴۲)

خدا از آن‌چه (مشرکان نادان) می‏گویند بسیار برتر و منزه‏تر است. (۴۳)

هفت آسمان و زمین و هر که در آن‌هاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آن‌که ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آن‌ها را فهم نمی‏کنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است. (۴۴)

و چون تو قرآن تلاوت کنی ما میان تو و آن‌ها که به قیامت ایمان ندارند حجابی بداریم که آن‌ها از فهم حقایق آن دور و مستور مانند. (۴۵)

و ما بر دل‌های تیره آن کافران پرده‏ای افکندیم که قرآن را فهم نکنند و در گوش‌هایشان هم سنگینی نهادیم، و چون تو در قرآن خدایت را به وحدانیت و یگانگی یاد کنی آنان روی گردانیده و به پشت گریزان می‏شوند. (۴۶)

ما به خیالات باطلی که وقت شنیدن گفتار تو در دل خود می‏کنند (از خود آن‌ها) آگاه‏تریم و آن گاه که به رازگویی می‏پردازند و آن مردم ستمکار گویند که شما جز شخصی مفتون و سحرزده را پیروی نمی‏کنید. (۴۷)

بنگر تا چه نسبت‌ها به تو می‏دهند! پس گمراه شدند و هیچ راه خلاصی نمی‏یابند. (۴۸)

و (کافران به معاد) گفتند: آیا ما چون استخوان پوسیده و غبار پراکنده شویم باز روزی از نو زنده و برانگیخته خواهیم شد؟! (۴۹)

بگو که شما سنگ باشید یا آهن. (۵۰)

یا خلقتی (سخت‏تر از سنگ و آهن) از آن‌چه در دلتان بزرگ می‏نماید (باز به امر خدا زنده می‏شوید)، پس خواهند گفت: که ما را دوباره زنده می‏کند؟ بگو: همان خدایی که هم اول بار شما را آفرید آن گاه آن‌ها سر به سوی تو جنبانده گویند: پس این وعده کی خواهد بود؟ بگو: شاید که از حوادث نزدیک باشد (زیرا مرگ به هر کس نزدیک است و قیامتش به مرگ برپا می‏شود). (۵۱)

روزی که خدا شما را بخواند و شما (سر از خاک بیرون کرده و) با حمد و ستایش او را اجابت کنید و تصور می‏کنید که جز اندک زمانی (در گورها) درنگ نکرده‏اید. (۵۲)

و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمی‏انگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است. (۵۳)

خدا صلاح حال شما را بهتر می‏داند، اگر بخواهد (و صلاح بداند) به شما لطف و مهربانی کند یا اگر بخواهد (و مصلحت باشد) مجازات و عذاب فرماید، و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان نفرستاده‏ایم (بر تو تنها رسالت و اتمام حجت است). (۵۴)

و خدای تو به آن که در آسمان‌ها و زمین است داناتر (و به قابلیت هر موجودی آگاه‏تر) است، و همانا ما بعضی از انبیا را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داوود زبور را عطا کردیم. (۵۵)

بگو: این بت‌ها را که به جز خدا (مؤثر در حوائج خود) می‏پندارید بخوانید تا ببینید که نه دفع ضرری از شما توانند کرد و نه تغییر حالی به شما توانند داد. (۵۶)

آن‌هایی که (کافران به خدایی) می‏خوانند آنان خود به درگاه خدا وسیله تقرب می‌جویند، تا که مقرب‏تر باشد؟ و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند، که البته از عذاب پروردگارت باید سخت هراسان بود. (۵۷)

و هیچ شهر و دیاری نیست جز آن‌که ما پیش از ظهور روز قیامت اهل آن شهر را یا هلاک کرده یا به عذاب سخت معذب می‏کنیم. این حکم در کتاب (علم ازلی حق) مسطور است. (۵۸)

و ما را از فرستادن آیات و معجزات (دلخواه آنان) جز تکذیب پیشینیان چیزی مانع نبود، و به ثمود (قوم صالح) آن ناقه را که آیتی روشن بود (و همه مشاهده کردند) بدادیم، اما درباره آن ظلم کردند (و ناقه را پی نمودند)، و ما معجزات و آیات را جز برای آن‌که (مردم از خدا) بترسند (و هدایت شوند) نمی‏فرستیم. (۵۹)

و (ای رسول ما، به یاد آر) وقتی که به تو گفتیم خدا البته به (همه افعال و افکار) مردم محیط است، و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم و درختی را که به لعن در قرآن یاد شده (درخت نژاد بنی امیه و همه ظالمان عالم) قرار ندادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم. و ما آن‌ها را می‏ترسانیم و لیکن آیات بر آن‌ها (از فرط شقاوت) جز طغیان بزرگ چیزی نیفزاید. (۶۰)

و (یاد آر) وقتی که فرشتگان را امر به سجده آدم کردیم پس همه سجده کردند جز شیطان که گفت: آیا من سجده به آدمی که از گل آفریدی فرود آرم؟! (۶۱)

گفت: با من بگو آیا این آدم خاکی را بر من فضیلت و برتری دادی؟ (ای خدا) اگر اجل مرا تا قیامت به تأخیر افکنی به جز قلیلی (چون معصومین و خواص مؤمنین) همه اولاد آدم را مهار می‏کنم (و به دار هلاک می‏کشانم). (۶۲)

خدا به شیطان گفت: برو که هر کس از اولاد آدم پیرو تو گردد با تو به دوزخ که پاداش کامل شماست کیفر خواهد شد. (۶۳)

(برو) و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و به لغزش افکن، و با جمله لشکر سوار و پیاده‏ات بر آن‌ها بتاز و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو و به آن‌ها وعده (های دروغ و فریبنده) بده، و (ای بندگان بدانید که) وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود. (۶۴)

همانا تو را بر بندگان (خاص) من تسلط نیست و تنها محافظت و نگهبانی خدای تو (ای رسول، از شیطان آن‌ها را) کافی است. (۶۵)

پروردگار شما همان است که به دریا برای شما کشتی‏ها را به حرکت می‏آورد تا از فضل خدا (یعنی روزی) طلبید، که او درباره شما بسیار مهربان است. (۶۶)

و چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آن‌هایی که به خدایی می‏خوانید از یاد شما بروند، و آن گاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی می‏گردانید، و انسان بسیار کفرکیش و ناسپاس است. (۶۷)

آیا مگر ایمنید از این که شما را در خشکی زمین فرو برد یا (تندباد غضبش) بر سرتان سنگ بارد، آن گاه بر خود پناه و نگهبانی نیابید؟! (۶۸)

یا مگر از آن ایمنید که بار دیگر خدا شما را به اراده خود به دریا برگرداند و تندبادی بفرستد تا همه را به کیفر کفر به دریا غرق سازد؟ آن گاه کسی را از (قهر) ما بدان غرقه کردن دادخواه و فریادرس خود نیابید؟! (۶۹)

و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آن‌ها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آن‌ها را روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم. (۷۰)

(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) می‌خوانیم، پس هر کس نامه‌ی عملش را به دست راست دهند آن‌ها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آن‌ها نخواهد شد. (۷۱)

هر کس در این جهان نابینا (ی کفر و جهل و ضلالت) است در عالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا و گمراه‏تر خواهد بود. (۷۲)

و نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آن‌چه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آن گاه یقیناً مشرکان تو را دوست خود می‏گرفتند. (۷۳)

و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‏گردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی. (۷۴)

و در آن صورت به تو جزای این عمل را می‏چشاندیم و عذاب تو را در حیات دنیا و پس از مرگ مضاعف می‏گردانیدیم و آن گاه از (قهر و خشم) ما بر خود هیچ یاوری نمی‏یافتی. (۷۵)

و نزدیک بود که کافران تو را از سرزمین خود جنبانده تا از آن جا بیرونت کنند، و در این صورت پس از آن اندک زمانی بیش زیست نمی‏کردند (که به عذاب ما همه هلاک می‌شدند). (۷۶)

ما آیین همه پیمبرانی را که پیش از تو فرستادیم نیز همین (توحید و خداپرستی و هلاک کافران و نجات اهل ایمان) قرار دادیم، و این طریقه ما را تغییرپذیر نخواهی یافت. (۷۷)

نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دار (یعنی نماز ظهرین را از اول ظهر و نماز عشایین را از بدو تاریکی شب به پا دار) و نماز صبح را نیز به جای آر که آن نماز به حقیقت مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است. (۷۸)

و بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند. (۷۹)

و بگو که بارالها مرا (همیشه به هر جا روم به مکّه یا مدینه یا عالم قبر و محشر) به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما. (۸۰)

و (به امت) بگو که (دین) حق آمد و باطل نابود شد، که باطل خود لایق محو نابودی ابدی است. (۸۱)

و ما آن‌چه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود. (۸۲)

و ما هر گاه به انسان نعمتی عطا کنیم از آن رو بگرداند و دوری جوید، و هر گاه شر و بلایی به او روی آورد به کلی مأیوس و ناامید شود. (۸۳)

بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافته‏تر است (از همه کس) آگاهتر است. (۸۴)

و تو را از حقیقت روح می‏پرسند، جواب ده که روح از (عالم) امر خداست (و بی‏واسطه جسمانیات به امر الهی به بدن‌ها تعلق می‏گیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمی‏برید زیرا) آن‌چه از علم به شما دادند بسیار اندک است. (۸۵)

و اگر ما بخواهیم آن‌چه را که به وحی بر تو آوردیم (از قرآن و علم و آیین) همه را باز می‏بریم و آن گاه تو بر (قهر) ما هیچ کارساز و مددکاری در این باره نخواهی یافت. (۸۶)

مگر رحمت و لطف پروردگار (از تو مدد کند) که فضل (و رحمت) او بر تو بزرگ و بسیار است. (۸۷)

بگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند. (۸۸)

و همانا ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثال آوردیم (تا مگر هدایت شوند) لیکن اکثر مردم به جز از کفر و عناد از هر چیز امتناع کردند. (۸۹)

و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن‌که از زمین برای ما (به اعجاز) چشمه آبی بیرون آری. (۹۰)

یا آن‌که تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی. (۹۱)

یا آن‌که بنا بر پندار و دعوی خودت پاره‏ای از آسمان را بر سر ما فرود آوری یا آن‌که خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. (۹۲)

یا آن‌که خانه‌ای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آن‌که بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آن‌که بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است (از آن‌که من، او یا فرشتگان او را حاضر سازم) آیا من فرد بشری بیشترم که (از جانب خدا) به رسالت آمده‏ام؟ (۹۳)

و مردم را چیزی از (هدایت و) ایمان بازنداشت وقتی که هدایت (قرآن) بر آنان آمد جز این (خیال باطل) که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟ (۹۴)

بگو: اگر فرشتگان را در زمین مسکن و قرارگاه بودی ما هم فرشته‏ای را از آسمان به رسالت بر آن‌ها می‏فرستادیم (که رسول باید از جنس امت باشد و گرنه حجت و معجزش پذیرفته نشود). (۹۵)

(ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به (احوال) بندگانش آگاه و بصیر است. (۹۶)

و هر که را خدا رهنمایی کند آن کس به حقیقت هدایت یافته و هر که را به گمراهی واگذارد دیگر جز خدا هیچ (رهنما و) دوست و نگهبانی بر آن‌ها نخواهی یافت و چون روز قیامت شود بر روی صورت (بکشانیم و) کور و گنگ و کر محشورشان خواهیم کرد به دوزخ مسکن کنند که هر گه آن دوزخ آتشش خاموش شود باز شدیدتر بر آن‌ها سوزان و فروزانش کنیم. (۹۷)

این است کیفر آن کافران چون به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا پس از آن‌که ما استخوانی پوسیده و غباری پراکنده شویم از نو باز برانگیخته می‏شویم؟ (۹۸)

آیا ندیدند که آن خدایی که آسمان‌ها و زمین را آفرید قادر است که مانند این‌ها را باز خلق کند و بر آن‌ها وقت روز موعودی که بی‏شک خواهد آمد مقرر گرداند؟! (آری با این همه آیات و حجت قاطع) باز ستمکاران جز راه کفر و عناد نپیمودند. (۹۹)

بگو که شما اگر دارای گنج‌های رحمت (بی‏انتهای) خدای من شوید باز هم از ترس فقر و خوف درویشی، بخل از انفاق خواهید کرد، که انسان طبعاً بسیار ممسک و بخیل است. (۱۰۰)

و همانا ما به موسی نه آیت روشن و معجز آشکار عطا کردیم، این حکایت را از بنی اسراییل سؤال کن که موسی بر آن‌ها آمد، پس فرعون به او گفت: ای موسی، من تو را سحرزده (یا ساحر و سحر آموز) می‏پندارم. (۱۰۱)

موسی به فرعون پاسخ داد که تو خود کاملاً دانسته‏ای که این آیات را برای هدایت و بینایی (خلق) جز خدای آسمان‌ها و زمین نفرستاده و من ای فرعون، تو را شخصی جاهل و لایق هلاک می‏پندارم. (۱۰۲)

آن گاه فرعون اراده آن کرد که موسی و قومش را از زمین (مصر) براندازد، ما هم او و همدستانش را تمام به دریا غرق کردیم. (۱۰۳)

و بعد از آن بنی اسراییل را فرمان دادیم که در آن زمین ساکن شوید تا از آن پس که وعده آخرت فرا رسد همه شما را باز جمعاً مبعوث گردانیم (و هر کس را به کیفر و پاداش عمل خود برسانیم). (۱۰۴)

و ما این آیات (قرآن عظیم) را به حق فرستادیم و به حق و راستی هم نازل شد، و نفرستادیم تو را جز برای آن‌که بشارت دهی و بترسانی. (۱۰۵)

و قرآنی را جزء جزء (و به تدریج) بر تو فرستادیم که تو نیز بر مردم به تدریج قرائت کنی (و با صبر و تأنّی به هدایت خلق پردازی)، و این قرآن کتابی از تنزیلات بزرگ ماست. (۱۰۶)

بگو که شما به این کتاب ایمان بیاورید یا نیاورید (مرا یکسان است که) البته آن‌ها که پیش از این به مقام علم و دانش رسیدند هر گاه این آیات بر ایشان تلاوت شود همه با کمال خضوع و فروتنی سر طاعت بر حکم آن فرود آورند. (۱۰۷)

و گویند: پروردگار ما پاک و منزه است، البته وعده‌ی خدای ما محققاً واقع خواهد شد. (۱۰۸)

و آن‌ها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) می‏افزاید. (۱۰۹)

بگو که خواه خدا را به اسم اللَّه یا به اسم رحمان بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست. و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حدّ وسط را اختیار کن. (۱۱۰)

و بگو: ستایش مخصوص خداست که نه هرگز فرزندی برگرفته و نه شریکی در ملک خود دارد و نه هرگز عزت و اقتدار او را نقصی رسد که به دوست و مددکاری نیازمند شود، و پیوسته ذات الهی را به بزرگترین اوصاف کمال ستایش کن. (۱۱۱)