از وبگاه تنزیل و نرم‌افزار جامع تفاسیر نور متن اصلی: سورة المائدة در ویکی‌نبشته عربی

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

ای اهل ایمان، (هر عهد که با خدا و خلق بستید) به عهد و پیمان خود وفا کنید (و بدانید) بهائم بسته زبان برای شما حلال گردید جز آن‌چه (بعداً) برایتان تلاوت خواهد شد و جز آن صیدی که بر شما در حال احرام حلال نیست. همانا خدا به هر چه خواهد حکم کند. (۱)

ای اهل ایمان، حرمت شعائر خدا (مناسک حج) و ماه حرام را نگه دارید و متعرض هَدْی و قلائد (قربانیان حاجیان چه علامت‏دار و چه بدون علامت) نشوید و تعرض زائران خانه محترم کعبه را که در طلب فضل خدا و خشنودی او آمده‏اند حلال نشمارید، و چون از احرام بیرون شدید (می‏توانید) صید کنید. و عداوت گروهی که از مسجد الحرام منعتان کردند شما را بر ظلم و بی‏عدالتی وادار نکند، و باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید نه بر گناه و ستمکاری. و از خدا بترسید که عقاب خدا سخت است. (۲)

برای شما مؤمنان گوشت مردار و خون و گوشت خوک و آن ذبیحه‏ای که به نام غیر خدا کشتند و همچنین هر حیوانی که به خفه کردن یا به چوب زدن یا از بلندی افکندن یا به شاخ زدن به هم بمیرند و نیم‏خورده‌ی درندگان جز آن را که قبلاً تذکیه کرده باشید حرام است و نیز آن را که برای بتان می‏کشند و آن را که به تیرها قسمت می‏کنید، که این کار فسق است- امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند طمع بریدند، پس شما از آن‌ها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز (به عقیده امامیه و برخی اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت علی (ع) است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم- پس هر گاه کسی در ایام قحطی و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه از آن‌چه حرام شده مرتکب شود، خدا بخشنده و مهربان است. (۳)

(ای پیغمبر) از تو سؤال می‏کنند که چه چیز بر آن‌ها حلال گردیده؟ بگو: برای شما هر چه پاکیزه است حلال شده، و صیدی که به سگان شکاری از آن‌چه خدا به شما آموخته است آموخته‏اید که برای شما نگاه دارند و نام خدا را بر آن صید یاد کنید و بخورید حلال شده. و از خدا بترسید که زود به حساب (خلق) می‏رسد. (۴)

امروز هر چه پاکیزه است شما را حلال شد و طعام اهل کتاب برای شما و طعام شما برای آن‌ها حلال است. و نیز حلال شد نکاح زنان پارسای مؤمنه و زنان پارسای اهل کتاب در صورتی که شما اجرت و مهر آنان را بدهید و پاکدامن باشید نه زناکار و رفیق‏باز. و هر کس به ایمان (دین اسلام) کافر شود عمل او تباه شده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود. (۵)

ای اهل ایمان، چون خواهید برای نماز برخیزید صورت و دست‌ها را تا مرفق (آرنج) بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی پا مسح کنید، و اگر جُنُب هستید پاکیزه شوید (غسل کنید) و اگر بیمار یا مسافرید یا یکی از شما را قضاء حاجتی دست داده و یا با زنان مباشرت کرده‏اید و آب نیابید در این صورت به خاک پاک و پاکیزه‏ای روی آرید و به آن خاک صورت و دست‌ها را مسح کنید (تیمّم کنید). خدا نمی‏خواهد هیچ گونه سختی برای شما قرار دهد، و لیکن می‏خواهد تا شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند، باشد که شکر او به جای آرید. (۶)

و یاد کنید نعمت خدا را که به شما ارزانی داشت و عهد او را که با شما استوار کرد آن گاه که گفتید: (امر تو را) شنیدیم و اطاعت کردیم. و از خدا بترسید که خدا به نیات قلبی (شما) آگاه است. (۷)

ای اهل ایمان، برای خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید، و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر (از هر عمل) است، و از خدا بترسید، که البته خدا به هر چه می‏کنید آگاه است. (۸)

خدا به آنان که ایمان آورده و کار شایسته کردند وعده آمرزش و اجر عظیم فرموده است. (۹)

و آنان که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اهل جهنم خواهند بود. (۱۰)

ای اهل ایمان، یاد آرید نعمت خدا را بر خود آن گاه که گروهی همّت گماشتند که بر شما دست یازند و خدا دست (ستم) آن‌ها را از شما کوتاه نمود. و از خدا بترسید، و باید اهل ایمان تنها بر خدا توکل کنند. (۱۱)

و همانا خدا از بنی اسراییل عهد گرفت و از میان آن‌ها دوازده نفر بزرگ برانگیختیم (که پیشوای هر سبطی باشند) و خدا بنی اسراییل را گفت که من با شمایم هر گاه نماز به پا دارید و زکات بدهید و به فرستادگان من ایمان آورید و آن‌ها را اعزاز و یاری کنید و خدا را قرض نیکو دهید، در این صورت گناهان شما بیامرزم و شما را در بهشتی داخل گردانم که زیر درختانش نهرها جاری است. پس هر کس از شما پس از عهد خدا کافر شد سخت از راه راست دور افتاده است. (۱۲)

پس چون پیمان شکستند، آنان را لعنت کردیم و دلهایشان سخت گردانیدیم (که موعظه در آن اثر نکرد)، کلمات خدا را از جای خود تغییر می‏دهند و از آن کلمات که به آن‌ها پند داده شد نصیب بزرگی را از دست دادند. و دائم بر خیانتکاری آن قوم مطلع می‏شوی جز قلیلی از ایشان (که با ایمان و نکوکارند)، پس تو از آن‌ها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن، که خدا نیکوکاران را دوست می‏دارد. (۱۳)

و از آنان که گفتند: ما به کیش عیسی هستیم عهد گرفتیم (که پیرو کتاب و رسول خدا باشند) آنان نیز از آن‌چه (در انجیل) پند داده شدند نصیب بزرگی را از دست دادند، ما هم (به کیفر عملشان) آتش جنگ و دشمنی را تا قیامت میان آن‌ها افروختیم، و به زودی خدا آن‌ها را بر (عاقبت بدِ) آن‌چه می‏کنند آگاه خواهد ساخت. (۱۴)

ای اهل کتاب، تحقیقاً رسول ما به سوی شما آمده که حقایق و احکام بسیاری از آن‌چه از کتاب آسمانی را پنهان می‏دارید برای شما بیان می‏کند و از سرِ بسیاری (از خطاهای شما) در می‏گذرد. همانا از جانب خدا برای (هدایت) شما نوری (عظیم) و کتابی آشکار آمد. (۱۵)

خدا بدان کتاب هر کس را که از پی خشنودی او رود به راه‌های سلامت هدایت کند و آنان را از تاریکی‏های (جهل و گناه) بیرون آورد و به عالم نور داخل گرداند و به راه راست رهبری کند. (۱۶)

همانا آنان که گفتند: «خدا همان مسیح بن مریم است» کافر شدند. بگو (ای پیغمبر): کدام قدرت می‏تواند در برابر خدا کمترین مانعی ایجاد کند اگر خدا بخواهد عیسی بن مریم و مادرش و هر که در روی زمین است همه را هلاک گرداند؟ و مُلک آسمان‌ها و زمین و هر چه بین آن‌هاست همه از آنِ خداست، هر چه را بخواهد خلق می‏کند و او بر (ایجاد و هلاک) همه چیز تواناست. (۱۷)

یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو (ای پیغمبر): اگر چنین است پس او چرا شما را به گناهانتان عذاب می‏کند؟ بلکه شما هم بشری هستید از آن‌ها که خدا خلق کرده، هر که را بخواهد می‏بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‏کند، و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آن‌چه بین آن‌ها است از آنِ خداست و بازگشت همه به سوی اوست. (۱۸)

ای اهل کتاب، تحقیقاً رسول ما به سوی شما آمد که برای شما (حقایق دین را) بیان می‏کند در روزگاری که پیغمبری نبود، تا نگویید: رسولی که بشارت و بیم (به ثواب و عقاب) دهد بر ما نیامد. پس آن رسول بشارت ده و بیم‏آور به سوی شما آمد و خدا بر هر چیز تواناست. (۱۹)

و (یاد کن) هنگامی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، نعمت خدا را به خاطر آرید آن گاه که در میان شما پیغمبران فرستاد و شما را پادشاهی داد و به شما آن‌چه را که به هیچ یک از اهل عالم نداد عطا کرد. (۲۰)

ای قوم، به سرزمین مقدسی که خدا سرنوشت شما کرد داخل شوید و پشت (به حکم خدا) مکنید، که زیانکار می‏شوید. (۲۱)

گفتند: ای موسی، در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و قاهر و ستمکار هستند و هرگز تا آن‌ها از آن‌جا بیرون نشوند ما داخل نخواهیم شد، هر گاه آنان بیرون شدند ما داخل می‏شویم. (۲۲)

دو نفر مرد خدا ترس (یوشع و کالب) که مورد لطف خدا بودند گفتند: شما بر آن‌ها از این در درآیید، چون در آمدید آن گاه محققاً (بر آن‌ها) غالب خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویده‏اید. (۲۳)

باز قوم گفتند: ای موسی، هرگز ما در آن‌جا مادامی که آن‌ها باشند ابداً در نیاییم، پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آن‌ها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست. (۲۴)

موسی گفت: خدایا، من جز بر خود و برادرم مالک و فرمانروا نیستم، پس تو میان ما و این قوم فاسق جدایی انداز. (۲۵)

خدا گفت: (چون مخالفت امر کردند) شهر را بر آن‌ها حرام کرده، چهل سال بایستی در بیابان حیران و سرگردان باشند، پس تو بر این گروه فاسق متأسف و اندوهگین مباش. (۲۶)

و بخوان بر آن‌ها به حقیقت حکایت دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را، که چون تقرب به قربانی جستند از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. (قابیل به برادرش هابیل) گفت: البته تو را خواهم کشت. (هابیل) گفت: بی‏تردید خدا (قربانی را) از متقیان خواهد پذیرفت. (۲۷)

سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان می‏ترسم. (۲۸)

من خواهم که گناه (کشتن) من و گناه (مخالفت) تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است. (۲۹)

آن گاه (پس از این گفتگو) هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید. (۳۰)

آن گاه خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال حفر نماید تا به او بنماید چگونه بدن مرده برادر را زیر خاک پنهان کند. (قابیل) گفت: وای (بر من) آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم؟ پس (برادر را به خاک سپرد و) از این کار سخت پشیمان گردید. (۳۱)

بدین سبب بر بنی اسراییل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‏آن‌که فساد و فتنه‏ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند. (۳۲)

همانا کیفر آنان که با خدا و رسول به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آن‌ها را به قتل رسانده، یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بِبُرند و یا به نفی و تبعید از سرزمین (صالحان) دور کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آن‌هاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذّب خواهند بود. (۳۳)

مگر آنان که توبه کنند پیش از آن‌که بر آن‌ها دست یابید، پس بدانید که خداوند بخشنده و مهربان است. (۳۴)

ای اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوی او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید. (۳۵)

آنان که کافر شدند اگر دو برابر آن‌چه در زمین است فدا آرند تا به آن خود را از عذاب قیامت رهانند هرگز از آن‌ها قبول نشود و آنان را عذاب دردناک خواهد بود. (۳۶)

و آن‌ها دائم آرزو کنند که از آتش دوزخ بیرون شوند و هرگز بِدَر نخواهند شد، که عذاب آن‌ها دائم و پایدار است. (۳۷)

دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببُرید، این عقوبتی است که خدا مقرر کرده و خدا مقتدر و به مصالح خلق داناست. (۳۸)

پس هر که پس از ستمی که کرده توبه نمود و کار خود را اصلاح کرد از آن پس خدا او را خواهد بخشید، که خدا بخشنده و مهربان است. (۳۹)

آیا ندانستی که ملک آسمان و زمین خدا راست؟ هر که را خواهد عذاب کند و از هر که خواهد درگذرد، و خدا بر همه چیز تواناست. (۴۰)

ای پیغمبر، غمگین مباش از آنان که به زبان اظهار ایمان کنند و به دل ایمان ندارند و به راه کفر شتابند، و اندوهناک مباش از آن یهودانی که جاسوسی کنند و سخنان دروغ (و فتنه‏خیز به جای کلمات حق) به آن قومی که (از کبر) نزد تو نیامدند می‏رسانند کلمات حق را بعد از آن‌که به جای خود مقرّر گشت تغییر دهند و گویند: اگر حکم قرآن این گونه آورده شد بپذیرید و الّا دوری گزینید. و هر کس را خدا به آزمایش و رسوایی افکند هرگز تو او را از (قهر) خدا نتوانی رهانید، آن‌ها کسانی هستند که خدا نخواسته دل‌هاشان را پاک گرداند، و آنان را در دنیا ذلّت و خواری و در آخرت عذاب بزرگ مهیاست. (۴۱)

آن‌ها جاسوسان دروغ‏زن و خورندگان مال حرامند، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آن‌ها حکم کن یا روی از آن‌ها بگردان، و چنانچه روی از آن‌ها بگردانی هرگز کوچکترین زیان به تو نتوانند رسانید، و اگر حکم کردی میان آن‌ها به عدالت حکم کن، که خدا دوست می‏دارد آنان را که حکم به عدل کنند. (۴۲)

و چگونه آن‌ها به حکم تو سر فرود آرند در صورتی که تورات نزد آن‌ها است و حکم خدا در آن است و با این حال از آن روی می‏گردانند؟ (پس چنانچه تو نیز از تورات حکم کنی بدان راضی نشوند) چه آن‌که اینان به خدا ایمان ندارند. (۴۳)

ما تورات را فرستادیم که در آن هدایت و روشنایی است و پیغمبرانی که تسلیم امر خدا هستند بدان کتاب بر یهودان حکم کنند و نیز خداشناسان و علمایی که مأمور نگهبانی (احکام) کتاب خدا هستند و بر (صدق) آن گواهی دادند. پس هرگز (در اجرای احکام) از کسی نترسید و از (انتقام) من بترسید و آیات مرا به بهای اندک معامله نکنید، که هر کس به خلاف آن‌چه خدا فرستاده حکم کند چنین کس از کافران خواهد بود. (۴۴)

و در تورات بر بنی اسراییل حکم کردیم که نَفْس را در مقابل نَفْس قصاص کنید و چشم را مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان، و هر زخمی را قصاص خواهد بود. پس هر گاه کسی حق قصاص را ببخشد (نیکی کرده و) کفاره (گناه) او خواهد شد، و هر کس به خلاف آن‌چه خدا فرستاده حکم کند چنین کس از ستمکاران خواهد بود. (۴۵)

و از پی آن رسولان باز عیسی پسر مریم را فرستادیم که تصدیق به درستی توراتی که پیش او بود داشت و انجیل را نیز به او دادیم که در آن هدایت و روشنی (دل‌ها) است، و تصدیق به درستی تورات که پیش از او بود دارد و راهنمایی خلق و اندرز برای پرهیزکاران عالم است. (۴۶)

و اهل انجیل باید به آن‌چه خدا در آن کتاب فرستاد حکم کنند، و هر کس به خلاف آن‌چه خدا فرستاده حکم کند چنین کس از فاسقان خواهد بود. (۴۷)

و ما این (قرآن عظیم) را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می‏دهد. پس حکم کن میان آن‌ها به آن‌چه خدا فرستاد و در اثر پیروی از خواهش‏های ایشان حکم حقی که بر تو آمده وا مگذار، ما برای هر قومی از شما شریعت و طریقه‏ای مقرّر داشتیم، و اگر خدا می‏خواست همه شما را یک امت می‏گردانید، و لیکن (این نکرد) تا شما را به احکامی که در کتاب خود به شما فرستاد بیازماید. پس به کارهای نیک سبقت گیرید، که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آن‌چه اختلاف می‏نمایید شما را به (حقیقت) آن آگاه خواهد ساخت. (۴۸)

و (تو ای پیغمبر) به آن‌چه خدا فرستاده میان آنان حکم کن و پیرو خواهش‏های ایشان مباش، و بیندیش که مبادا تو را فریب دهند و در بعض احکام که خدا به تو فرستاده تقاضای تغییر کنند. پس اگر از حکم خدا روی گردانیدند (باک مدار) بدان که خدا می‏خواهد آن‌ها را به عقوبت بعض گناهانشان گرفتار سازد، و همانا بسیاری از مردم فاسق و بدکارند. (۴۹)

آیا باز تقاضای تجدید حکم زمان جاهلیت را دارند؟ و کدام حکم از احکام خدا برای اهل یقین نیکوتر خواهد بود؟! (۵۰)

ای اهل ایمان، یهود و نصاری را به دوستی مگیرید، آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند، و هر که از شما مؤمنان با آن‌ها دوستی کند به حقیقت از آن‌ها خواهد بود همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد نمود. (۵۱)

گروهی منافق را که دل‌هاشان ناپاک است خواهی دید که در (راه دوستی) ایشان می‏شتابند و می‏گویند: ما از آن می‏ترسیم که (در گردش روزگار) مبادا آسیبی از آن‌ها به ما رسد. باشد که خدا فتحی پیش آورد و یا امری دیگر از طرف خود، تا منافقان از آن‌چه (به نفاق) در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند. (۵۲)

و اهل ایمان گویند: آیا اینان هستند که با جدیت و مبالغه بسیار به خدا سوگند یاد می‏کردند که ما از شما هستیم؟! اعمالشان باطل گردید و سخت زیانکار شدند. (۵۳)

ای گروهی که ایمان آورده‏اید، هر که از شما از دین خود مُرتَد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آن‌ها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بی‏منتهاست و (به احوال همه) دانا است. (۵۴)

ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات می‏دهند (به اتفاق مفسّران مراد علی علیه‌السّلام است). (۵۵)

و هر کس که خدا و رسول و اهل ایمان را ولیّ و فرمانروای خود داند (فیروز است) که تنها لشکر خدا فاتح و غالب خواهد بود. (۵۶)

ای اهل ایمان، با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به فسوس و بازیچه گرفتند دوستی مکنید و از خدا بترسید اگر به او ایمان آورده‏اید. (۵۷)

و چون شما ندای نماز بلند کنید آن را مسخره و بازی فرض کنند، زیرا آن قوم مردمی بی‏خرد و نادانند. (۵۸)

بگو: ای اهل کتاب، آیا جز آن‌که ما مسلمین به خدا و کتاب خودمان و کتاب شما ایمان آوردیم و شما (ایمان نیاورده و) اکثر فاسقید چیز دیگری موجب کینه و انکار شما بر ما هست؟ (۵۹)

بگو (ای پیغمبر): آیا شما را آگاه سازم که کدام قوم را نزد خدا بدترین پاداش است؟ کسانی که خدا بر آن‌ها لعن و غضب کرده و برخی از آنان را به بوزینه و خوک مسخ نموده و آن کس که بندگی طاغوت (شیطان) کرده. این گروه را (نزد خدا) بدترین منزلت است و آن‌ها گمراه‏ترین مردم از راه راستند. (۶۰)

و چون آنان در نزد شما آیند اظهار کنند ما ایمان آورده‏ایم و حال آن‌که با همان کفر و انکار که (به اسلام) درآمدند باز (از اسلام) بیرون شدند، و خدا به کفر و نفاقی که در درون دل پنهان می‏دارند داناتر است. (۶۱)

بسیاری از آن‌ها را بنگری که در گناه و ستمکاری و خوردن حرام می‏شتابند بسیار بد کاری را پیشه خود نمودند. (۶۲)

چرا علما و روحانیون آن‌ها را از گفتار زشت و خوردن مال حرام باز نمی‏دارند؟ همانا کاری بسیار زشت را پیشه خود نمودند. (۶۳)

یهود گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است! به واسطه این گفتار (دروغ) دست آن‌ها بسته شده و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هر گونه بخواهد (بر خلق) انفاق می‏کند. و همانا قرآنی که به تو نازل گشت بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و ما (به کیفر آن) تا قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آن‌ها برافروختیم، هر گاه برای جنگ (با مسلمانان) آتشی برافروختند خدا آن آتش را خاموش ساخت، و آن‌ها در روی زمین به فسادکاری می‏کوشند، و هرگز خدا مردم ستمکار مفسد را دوست نمی‏دارد. (۶۴)

و چنانچه اهل کتاب ایمان آرند و تقوا پیشه کنند ما البته گناهانشان را محو و مستور می‏سازیم و آن‌ها را در بهشت پر نعمت داخل می‏گردانیم. (۶۵)

و چنانچه آن‌ها به دستور تورات و انجیل خودشان و قرآنی که از سوی پروردگارشان به سوی آن‌ها نازل شده قیام می‏کردند البته به هر گونه نعمت از بالا و پایین برخوردار می‏شدند، (لیکن) برخی از آنان مردمی میانه‏رو و معتدل، و بسیاری از آن‌ها بسی زشتکار و بد عملند. (۶۶)

ای پیغمبر، آن‌چه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‏ای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد. (۶۷)

(ای پیغمبر) بگو: ای اهل کتاب، شما ارزشی ندارید تا آن‌که به دستور تورات و انجیل و قرآنی که به شما از جانب خدا فرستاده شده قیام کنید. و همانا قرآنی که به تو از سوی پروردگارت نازل شد (به جای آن‌که به آن ایمان آرند) بر کفر و سرکشی بسیاری از آنان خواهد افزود، در این صورت (تو ای پیغمبر) بر حال کافران نباید تأسف خوری. (۶۸)

البته هر کس از گرویدگان به اسلام و یهودان و ستاره‏پرستان و نصاری که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکار شود هرگز آنان را ترسی و اندوهی (در عالم آخرت) نخواهد بود. (۶۹)

ما از بنی اسراییل پیمان گرفتیم و پیغمبرانی بر آن‌ها فرستادیم اما هر گاه رسولی آمد که بر خلاف هوای نفس آن‌ها سخن گفت، گروهی را تکذیب کرده و گروهی را می‏کشتند. (۷۰)

و گمان کردند که بر آن‌ها فتنه و امتحانی نخواهد بود، پس (از دیدن و شنیدن امر خدا) کور و کر شدند، (و پس از آن همه اعمال زشت) باز خدا توبه آن‌ها را پذیرفت، اما باز هم بسیاری دیگر کور و کر شدند و خدا به هر چه می‏کنند آگاه است. (۷۱)

آنان که قائل به خدایی مسیح پسر مریم شدند محققاً کافر گشتند، در حالی که خود مسیح گفت: ای بنی اسراییل، خدایی را که آفریننده من و شماست بپرستید، که هر کس به خدا شرک آرد خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد، و ستمکاران را هیچ کس یاری نخواهد کرد. (۷۲)

البته آنان که گفتند خدا یکی از سه (عنصر تشکیل دهنده خدا) است کافر گردیدند، و حال آن‌که جز خدای یگانه خدایی نیست. و اگر از این گفتار (تثلیث) زبان نبندند البته آن کافران را عذابی دردناک خواهد رسید. (۷۳)

آیا نبایستی به سوی خدا بازگشته و توبه کنند و از او طلب آمرزش نمایند؟ حال آن‌که خدا بخشنده و مهربان است. (۷۴)

مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود که پیش از او پیغمبرانی آمده‏اند و مادرش هم زنی راستگو و با ایمان بود و هر دو (به حکم بشریت) غذا تناول می‏کردند. بنگر چگونه ما آیات خود را روشن بیان می‏کنیم، آن گاه بنگر که آنان چگونه از حق برگردانیده می‏شوند؟ (۷۵)

بگو: آیا شما کسی را غیر از خدا می‏پرستید که مالک هیچ سود و زیانی نسبت به شما نخواهد بود؟! و خداست که شنوا و داناست. (۷۶)

بگو: ای اهل کتاب، در دین خود به ناحق غلو نکنید و از پی خواهش‏های آن گروه که خود پیش از این گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست دور افتادند نروید. (۷۷)

کافران بنی اسراییل به زبان داود و عیسی پسر مریم از آن رو لعنت کرده شدند که نافرمانی (خدا) نموده و (از حکم حق) سرکشی می‏کردند. (۷۸)

آن‌ها هیچ گاه یکدیگر را از کار زشت خود نهی نمی‏کردند، و آن‌چه می‏کردند بسی قبیح و ناشایسته بود. (۷۹)

بسیاری از آن‌ها را خواهی دید که با کافران دوستی می‏کنند. ذخیره‏ای که برای خود پیش می‏فرستند و آن غضب خداست بسیار بد ذخیره‏ای است و آن‌ها در عذاب جاوید خواهند بود. (۸۰)

و اگر به خدا و پیغمبر و کتابی که بر او نازل شده ایمان آورده بودند البته کافران را دوست خود نمی‏گرفتند، و لیکن بسیاری از آن‌ها فاسق و بدکردارند. (۸۱)

هر آینه دشمن‏ترین مردم نسبت به مسلمانان، یهود و مشرکان را خواهی یافت، و بامحبت‏تر از همه کس به اهل ایمان آنان را که گویند: ما نصرانی هستیم. این (دوستی نصاری نسبت به مسلمین) بدین سبب است که برخی از آن‌ها دانشمند و پارسا هستند و تکبر و گردنکشی (بر حکم خدا) نمی‏کنند. (۸۲)

و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده استماع کنند می‏بینی اشک از دیده آن‌ها جاری می‏شود، زیرا حقانیت آن را شناخته‏اند گویند: بارالها، ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره گواهان صدق (او) بنویس. (۸۳)

و (گویند) چرا ما ایمان به خدا و کتاب حق که ما را آمده است نیاوریم در صورتی که امید آن داریم که خدا ما را داخل در زمره صالحان گرداند؟ (۸۴)

پس خدا بر آن‌چه گفتند پاداش نیکو به آن‌ها داد بهشت‏هایی که از زیر درختانش نهرها جاری است که در آن زندگانی جاوید خواهند داشت، و این پاداش نیکوکاران است. (۸۵)

و آنان که کافر شدند و تکذیب آیات ما نمودند ایشان اهل جهنّمند. (۸۶)

ای اهل ایمان، حرام نکنید طعام‌های پاکیزه‏ای که خدا بر شما حلال نموده، و (از حدود و احکام خدا) تجاوز نکنید، که خدا تجاوزکنندگان را دوست نمی‏دارد. (۸۷)

هر چیز حلال و پاکیزه که خدا روزی شما کرده از آن بخورید، و بپرهیزید از (مخالفت) آن خدایی که به او گرویده‏اید. (۸۸)

خدا به قسمهای لغو بیهوده، شما را مؤاخذه نخواهد کرد، و لیکن بر (شکستن) آن قسمی که از روی عقیده قلبی یاد کنید مؤاخذه خواهد نمود. و کفاره آن قسم طعام دادن ده فقیر است از آن طعام متوسط که بر اهل خود غالباً تهیه می‏کنید، یا جامه بر آن‌ها پوشانده و یا یک بنده آزاد کنید، و هر کس توانایی آن ندارد سه روز روزه بدارد. این است کفاره (شکستنِ) سوگندهایی که یاد می‏کنید و باید (حرمت) سوگندهای خود را نگاه دارید. خدا بدین گونه روشن آیات خود را برای شما بیان می‏کند، شاید که شکر او به جای آرید. (۸۹)

ای اهل ایمان، شراب و قمار و بت‏پرستی و تیرهای گروبندی همه این‌ها پلید و از عمل شیطان است، از آن البته دوری کنید تا رستگار شوید. (۹۰)

شیطان قصد آن دارد که به وسیله شراب و قمار، میان شما عداوت و کینه بر انگیزد و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد، پس شما آیا از آن دست برمی‏دارید؟ (۹۱)

و خدا و رسول خدا را اطاعت کنید و بترسید، که هر گاه روی (از طاعت خدا) بگردانید پس بدانید که بر رسول ما جز آن‌که به آشکار حکم خدا را ابلاغ کند تکلیفی نخواهد بود. (۹۲)

بر آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند باکی نیست در آن‌چه از مأکولات خوردند، هر گاه تقوا پیشه گرفته و ایمان آرند و کارهای نیک کنند، باز پرهیزکار شوند و ایمان آورند، باز پرهیزکار و نیکوکار شوند و خدا نیکوکاران را دوست می‏دارد. (۹۳)

ای اهل ایمان، خدا شما را به چیزی از صید می‏آزماید که در دسترس شما و تیرهای شما آیند تا بداند که چه کسی از خدا در باطن می‏ترسد. پس هر که از این به بعد (از حدود الهی) تجاوز کند او را عذابی سخت دردناک خواهد بود. (۹۴)

ای مؤمنان، در حال احرام صید را نکشید و هر کس آن را عمداً کشت مثل آن صید را از جنس چهارپایان، که به مثلیت آن دو مؤمن عادل حکم کنند، به عنوان هَدْی به کعبه رساند یا چند مسکین را طعام دهد یا معادل آن روزه بدارد، تا بچشد عقوبت مخالفتش را. و خدا از گذشته درگذشت، ولی هر که دیگر بار (به مخالفت) باز گردد خدا از وی انتقام می‏کشد، و خدا مقتدر و انتقام کشنده است. (۹۵)

بر شما صید دریا و طعام آن حلال گردید تا شما و کاروانان از آن بهره‏مند شوید، ولی صید بیابان تا زمانی که مُحرِم هستید بر شما حرام است. و بترسید از آن خدایی که به سوی او محشور می‏شوید. (۹۶)

خدا کعبه را خانه حرام قرار داد برای نگهبانی مردم، و نیز ماه حرام را قرار داد و نیز هَدْی و قلائد (قربانی نشان‏دار و بی‏نشان) را قرار داد، تا بدانید که خدا به هر چه در آسمان‌ها و زمین است آگاه است و خدا به همه چیز داناست. (۹۷)

بدانید که خدا هم عِقابش بسیار سخت و دشوار است و هم خدا بسیار بخشنده و مهربان است. (۹۸)

بر پیغمبر جز تبلیغ (احکام الهی) وظیفه‏ای نیست، و خدا هر چه را آشکار داشته و یا پنهان دارید همه را می‏داند. (۹۹)

بگو (ای پیغمبر): هرگز مردم پاک و ناپاک یکسان نخواهند بود هر چند (در جهان) بسیاریِ پلیدان تو را به شگفت آرد. پس ای خردمندان از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید. (۱۰۰)

ای اهل ایمان، هرگز از چیزهایی مپرسید که اگر فاش گردد شما را زشت و بد می‏آید و غمناک می‏کند، و اگر پرسش آن را به هنگام نزول آیات قرآن واگذارید برای شما (هر چه مصلحت است) آشکار می‏گردد. خدا از عقاب سؤالات بی‏جای شما درگذشت، و خدا بخشنده و بردبار است. (۱۰۱)

قومی پیش از شما هم سؤال از آن امور نمودند، آن گاه که برایشان بیان شد به آن کافر شدند. (۱۰۲)

خدا برای بَحیره و سائبه و وصیله و حام (نام شتران و گوسفندانی که مشرکان با شرایط خاصی آزاد می‏کردند) حکمی مقرّر نفرموده، لیکن کافران بر خدا دروغ می‏بندند، چه آن‌که بیشتر آنان عقل را به کار نمی‏بندند. (۱۰۳)

و چون به آن‌ها گفته شود: بیایید از حکم کتابی که خدا فرستاده و از دستور رسول او پیروی کنید، گویند: آن دینی که پدران خود را بر آن یافتیم ما را کفایت است. آیا باید از پدران خود هر چند مردمی جاهل بوده و به حق راه نیافته باشند باز پیروی کنند؟ (۱۰۴)

ای اهل ایمان، شما (ایمان) خود را محکم نگاه دارید، که اگر همه عالم گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از آن‌ها به شما نرسد. بازگشت همه شما به سوی خداست و همه شما را به آن‌چه کردید آگاه می‏سازد. (۱۰۵)

ای اهل ایمان، چون یکی از شما را هنگام مرگ فرا رسید، برای وصیت خود دو شاهد عادل را گواه گیرید که از خودتان باشند، یا دو تن دیگر از غیر خودتان (از غیر مسلمانان) گواه گیرید اگر در سفر به شما مصیبت مرگ رسد (و شاهد خودی نیابید) آن دو شاهد را نگاه دارید اگر از آن‌ها بدگمانید، تا بعد از نماز سوگند خورند که ما برای شهادت خود هرگز بهایی نمی‏خواهیم هر چند شهادت بر خویشانمان باشد و گواهی خود را که به امر خداست کتمان نخواهیم کرد، که اگر کتمان شهادت کنیم البته از گنهکاران خواهیم بود. (۱۰۶)

پس اگر بر احوال آن دو شاهد اطلاعی حاصل شد که مرتکب گناهی شده‏اند (و در شهادت خیانت کرده‏اند) دو شاهد دیگر که احق (به ارث یا شهادت) باشند به جای آن‌ها قیام کنند و به خدا سوگند یاد کنند که شهادت ما راست‏تر از شهادت آن دو شاهد پیشین است و ما (از حق اصلاً) تجاوز نکردیم، که در آن صورت از ستمکاران باشیم. (۱۰۷)

این گونه که بیان شد نزدیکتر به آن است که شهادت را بر وجه خود ادا کنند، یا از اینکه باز قسم را (اوصیاء بر ورثه) رد کنند بیمناک باشند. و از خدا بترسید و (سخن حق را) بشنوید، و خدا مردم بدکار را هدایت نخواهد کرد. (۱۰۸)

روزی که خدا همه پیغمبران را جمع گرداند و آن گاه گوید: چگونه امت از دعوت شما اجابت کردند؟ گویند: ما نمی‏دانیم، تویی که به باطن همه کاملاً دانایی. (۱۰۹)

(ای پیغمبر، مردم را متذکر گردان) آن گاه که خدا گفت: ای عیسیِ مریم: به خاطر آر نعمتی را که به تو و مادرت عطا کردم آن گاه که تو را به تأیید روح قدسی توانا ساختم که در گهواره و بزرگسالی با مردم سخن می‏گفتی، و آن گاه که تو را تعلیم کتاب و حکمت کردم و به تو علم تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که از گِل، شکل مرغی به امر من ساخته و در آن می‏دمیدی تا به امر من مرغی می‏گردید، و کور مادرزاد و پیس را به امر من شفا می‏دادی، و آن گاه که مردگان را به امر من (از قبر) بیرون می‏آوردی، و آن گاه که (دست ستم) بنی اسراییل را از سر تو کوتاه کردم وقتی که تو با معجزات روشن بر (هدایت) آن‌ها آمدی و کافران بنی اسراییل گفتند که این‌ها جز سحری آشکار نیست. (۱۱۰)

و (یاد کن) هنگامی که به حواریین وحی کردیم که به من و به رسول من ایمان آورید، گفتند: ایمان آوردیم، (خدایا) گواه باش که ما تسلیم امر توایم. (۱۱۱)

(یاد آر) هنگامی که حواریین گفتند: ای عیسیِ مریم، آیا خدای تو تواند که برای ما از آسمان مائده‏ای فرستد؟ عیسی در جواب گفت: اگر ایمان آورده‏اید از خدا بترسید (و شک در قدرت خدا نکنید). (۱۱۲)

گفتند: می‏خواهیم هم از آن مائده آسمانی تناول کنیم و هم دل‌های ما مطمئن شود و هم به راستی عهدهای تو پی بریم و بر آن (به مشاهده) از گواهان باشیم. (۱۱۳)

عیسیِ مریم گفت: بارالها، ای پروردگار ما، تو بر ما از آسمان مائده‏ای فرست تا (این روز) برای ما و کسانی که پس از ما آیند روز عید مبارکی گردد و آیت و حجّتی از جانب تو برای ما باشد، و ما را روزی ده، که تو بهترین روزی دهندگانی. (۱۱۴)

خدا گفت: من آن مائده را برای شما می‏فرستم، ولی هر که بعد از نزول مائده کافر شود وی را عذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را چنان عذاب نکنم. (۱۱۵)

و (یاد کن) آن گاه که (در قیامت) خدا گوید: ای عیسیِ مریم، آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟ عیسی گوید: خدایا، تو منزهی، هرگز مرا نرسد که چنین سخنی به ناحق گویم، چنانچه من این گفته بودمی تو می‏دانستی، که تو از سرائر من آگاهی و من از سرّ تو آگاه نیستم، همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان کاملاً آگاهی. (۱۱۶)

من به آن‌ها هرگز چیزی نگفتم جز آن‌چه تو مرا بدان امر کردی، که خدای را پرستید که پروردگار من و شماست، و من بر آن مردم گواه و ناظر اعمال بودم مادامی که در میان آن‌ها بودم، و چون روح مرا گرفتی تو خود نگهبان و ناظر اعمال آنان بودی، و تو بر همه چیز عالم گواهی. (۱۱۷)

اگر آنان را عذاب کنی باز (خدایا) همه بندگان تو هستند، و اگر از گناه آن‌ها درگذری باز توانا و درست کرداری. (۱۱۸)

خدا گوید: این روزی است که صادقان از راستی خود بهره‏مند می‏شوند، برای آن‌ها بهشت‌هایی است که از زیر درختانش نهرها جاری است و در آن به نعمت ابدی متنعّمند خدا از آن‌ها خشنود و آن‌ها از خدا خشنودند. این است فیروزی و سعادت بزرگ. (۱۱۹)

فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و هر چه در آن‌هاست خدای راست، و او بر هر چیز تواناست. (۱۲۰)