امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/دیت از خوبرویان جست باید
دیت از خوبرویان جست باید | به هرجایی که مشتاقان بمیرند | |||||
نیایند اهل دل در چشم خوبان | که اینان تنگ چشم آنان حقیرند | |||||
گل سیرآب من در باغ بشکفت | گل صد برگ از رویش خجل ماند | |||||
خدنگ غمزهی ترکان شکاری | گذشت از دل ولی پیکان بدل ماند | |||||
از آن محراب ابرو یاد کردم | نمازی چند نیز از من قضا شد | |||||
همه گل میدمد از دیده در چشم | خیال روی او ما را بلا شد | |||||
در آب دیده سر گردان چه ماندست | مگر سنگین دل من آشنا شد |