امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/دیوانه میکنی دل و جان خراب را
دیوانه میکنی دل و جان خراب را | مشکن به ناز سلسلهی مشک ناب را | |||||
آفت جمال شاهد و ساقیست بیهده | بد نام کردهاند به مستی شراب را | |||||
خونابه میچکاندم از گریه سوز دل | خوش گریهیی است بر سرآتش کباب را | |||||
خسرو ز سوز گریه نیارد نگاهداشت | آری سفال گرم به جوش آرد آب را |