امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/فلک با کس دل یکتا ندارد
فلک با کس دل یکتا ندارد | زصد دیده یکی بینا ندارد | |||||
درخت دهر سر تا پای خار است | تو گل جویی و او اصلا ندارد | |||||
جهان از مردمی ها مردمان را | نویدی میدهد اما ندارد | |||||
کسی از هفت بام چرخ بگذشت | که باغ هشتدر ماوا ندارد | |||||
کسی کاین جا مربع می نشیند | در ایوان مثمن جا ندارد | |||||
چرا خسرو نیندیشی تو امروز | از آن فردا که پس فردا ندارد | |||||
خوش آن ساعت که از وی بوسه خواهم | وی آن لبهای خندان را بدزدد | |||||
چو دزدانم کشد آن در و گوهر | چو گاه خنده دندان را بدزدد |