امیر خسرو دهلوی (گزیده از خسرو و شیرین)/خداوندا دلم را چشم بگشای
خداوندا دلم را چشم بگشای | به معراج یقینم راه بنمای | |||||
به رحمت باز کن گنجینهی جود | درونم خوان بشاد روان مقصود | |||||
دلی بخش از ثنای خویش معمور | زبانی ز آفرین دیگران دور | |||||
دراسانیم شکر اندیش گردان | به دشواری سپاسم بیش گردان | |||||
امیدم را به جایی کش عماری | که باشد پیشگاه رستگاری | |||||
چو خود برداشتی اول ز خاکم | مده آخر به طوفان هلاکم |