| | | | | | |
|
ای ز گل سوری دهنت غنچه نمایی |
|
وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی |
|
|
میدان که: سر ما و نشان قدم تست |
|
در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی |
|
|
دوش این دل من خانهی عشق تو همی کند |
|
و امروز دگر باره بنا کرد سرایی |
|
|
بیواسطه روزی هوس دیدن ما کن |
|
کندر دل ما جز هوست نیست هوایی |
|
|
یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم |
|
شک نیست که باشد سر این رشته به جایی |
|
|
دی منکر ما را هوس پرده دری بود |
|
پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی |
|
|
آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد |
|
بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی |
|
|
من گردن تسلیم به شمشیر سپردم |
|
از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟ |
|
|
زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم |
|
نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی |
|
|
برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود |
|
دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی |
|