اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای مدد تیره شب از موی تو
ای مدد تیره شب از موی تو | روز مرا روشنی از روی تو | |||||
بر سر آنم که: شوم یک سحر | خاک نسیمی که دهد بوی تو | |||||
خاک شوم، تا مگر آرد مرا | باد محبت به سر کوی تو | |||||
باز به گوش تو رساند مگر | قصهی ما حاجب ابروی تو | |||||
برمکن از من به جفا دل، که من | برنکنم خیمه ز پهلوی تو | |||||
قیمت وصل تو که داند که: چیست؟ | هر دو جهان مینه و یک موی تو | |||||
زلف تو در حلق دل اوحدیست | چون نکشد خاطر او سوی تو؟ |