اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟
ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟ | غم ز حد بگذشت، غمخوارم کجاست؟ | |||||
وقت کارست، ای نسیم، از کار او | گر خبر داری، بگو دارم، کجاست؟ | |||||
خواب در چشمم نمیآید به شب | آن چراغ چشم بیدارم کجاست؟ | |||||
بر در او از برای دیدنی | بارها رفتم، ولی بارم کجاست؟ | |||||
دوست گفت: آشفته گرد و زار باش | دوستان آشفته و زارم، کجاست؟ | |||||
نیستم آسوده از کارش دمی | یارب، آن، آسوده از کارم کجاست؟ | |||||
تا به گوش او رسانم حال خویش | نالهای اوحدیوارم کجاست؟ |