اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/جهان از باد نوروزی جوان شد

اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(جهان از باد نوروزی جوان شد)
  جهان از باد نوروزی جوان شد زمین در سایه‌ی سنبل نهان شد  
  قیامت می‌کند بلبل سحرگاه مگر گل فتنه‌ی آخر زمان شد؟  
  ز رنگ سبزه و شکل ریاحین زمین گویی به صورت آسمان شد  
  صبا در طره‌ی شمشاد پیچید بنفشه خاک پای ارغوان شد  
  بهار آمد، بیا و توبه بشکن که در وقتی دگر صوفی توان شد  
  ز رنگ و بوی گل اطراف بستان تو پنداری بهشت جاودان شد  
  ولیکن اوحدی را برگ گل نیست که او آشفته‌ی روی فلان شد