اوحدی مراغهای (غزلیات)/خانهی تحقیق را ماه شبستان تویی
خانهی تحقیق را ماه شبستان تویی | انفس و آفاق را میوهی بستان تویی | |||||
از ره صورت ترا آدم خاکیست نام | چونکه به معنی رسی صورت رحمان تویی | |||||
مهد سلیمان کشید باد به تاثیر مهر | مهد سلیمان بهل، مهر سلیمان تویی | |||||
داروی دردی که هست از در غیری مخواه | درد دل خویش را دارو و درمان تویی | |||||
در کرمآباد جود بر سر خوان وجود | اول نعمت تراست آخر مهمان تویی | |||||
آنکه سخن زاد ازو نی سخن آباد ازو | روی سخن در تو کرد زانکه سخندان تویی | |||||
دوش طلب گار دوست گشتم و گفت: اوحدی | کانچه طلب میکنی دور مرو، کان تویی |