| | | | | | |
|
دشمنان گویی دگر در کار ما کوشیدهاند |
|
کان پری رخ را چنین از چشم ما پوشیدهاند |
|
|
زاهدان از چشم تو ما را ملامت میکنند |
|
جرعهای در کار ایشان کن، که بس خوشیدهاند |
|
|
نیک خواها، عاشقان را وصف مستوری مکن |
|
کین حریفان پند نیکوه خواه ننیوشیدهاند |
|
|
نیست ما را هیچ عیب از عشق بازی، کندرین |
|
ما همی کوشیم و پیش از ما همی کوشیدهاند |
|
|
رند را با زاهد خشک ار نمیآید چه شد؟ |
|
این جماعت خود نگویی: کی به هم جوشیدهاند؟ |
|
|
اهل تقوی را زدرد ما نخواهد شد خبر |
|
کین چنین دردی که ما داریم کم نوشیدهاند |
|
|
اوحدی، از جور آن مهربانت ناله چیست؟ |
|
مهربانان زخمها خوردند و نخروشیدهاند |
|