| | | | | | |
|
دلم زندان عشق تست و زندانی درو جانم |
|
چو زندانی شدم،دیگر چه میخواهی؟ مرنجانم |
|
|
مرا خوان، ای پریچهره، که گر صدبار در روزی |
|
سگم خوانی دعا گویم، بدم گویی ثنا خوانم |
|
|
گر امیدی که من دارم روا گردد ز وصل تو |
|
به دربانیت بنشینم، به سلطانیت بنشانم |
|
|
مرا از روی خود دوری چه فرمایی و مهجوری؟ |
|
اگر حکمی کنی بر من، به چیزی کن که بتوانم |
|
|
دلم بردی و میدانم که: پیش تست و میدانی |
|
تو هم لیکن نمیگویی، که میگویی: نمیدانم |
|
|
مرا دیوانه میدارد سر زلف پریرویی |
|
که گر با من در آرد سر، کند حالی سلیمانم |
|
|
ازین اندیشه در دامن کشیدم پای صد نوبت |
|
اگر یاد سر زلفش نمیگیرد گریبانم |
|
|
نگارینا، چرا کردی تو با همچون منی سختی؟ |
|
که اندر عهد خود هرگز ندیدی سست پیمانم |
|
|
به هر حکمی که فرمایی، مکن تقصیر، کز خوبان |
|
ترا بر اوحدی حکمست و من هم بنده فرمانم |
|