اوحدی مراغهای (غزلیات)/دلم ز هر دو جهان مهر پروریدهی تست
دلم ز هر دو جهان مهر پروریدهی تست | تنم به دست ستم پیرهن دریدهی تست | |||||
ز حسرت دهنت جان من رسید به لب | خوشا کسی که دهانش به لب رسیدهی تست! | |||||
گزیدهی دو جهانی بسان طالع سعد | غلام طالع آنم که بر گزیدهی تست | |||||
ز سرکشی غرضت گر همین ستمکاریست | تو سرمکش، که دلم خود ستم کشیدهی تست | |||||
دلم چو خال تو در خون، چو زلفت اندر تاب | ز بوی آن خط مشکین نودمیدهی تست | |||||
فغان این دل مجروح تیر خوردهی من | ز دست غمزهی ترک کمان کشیدهی تست | |||||
بدیدمت: همه را کردهای ز بند آزاد | جز اوحدی، که غلام درم خریدهی تست |