اوحدی مراغهای (غزلیات)/دوستی با دشمنان ما مکن
دوستی با دشمنان ما مکن | سود ایشان و زیان ما مکن | |||||
خون من خوردی، دلم را غم بخور | دل ببری،قصد جان ما مکن | |||||
چون میانت خون ما ریزد، کمر | گو: فضولی در میان ما مکن | |||||
از لب خود کان دشمن بر میار | زهر قاتل در دهان ما مکن | |||||
ای که میرانی به دشنامم ز در | جز به شمشیر امتحان ما مکن | |||||
گر نبیند چشم ما جز روی تو | گوش بر آه و فغان ما مکن | |||||
راز عشقت گر بگویم آشکار | داروی درد نهان ما مکن | |||||
گر نمیرد اوحدی پیشت روان | هیچ رحمت بر روان ما مکن |