| | | | | | |
|
سخت به حالم از تو من، ای مدد حال بیا |
|
فال به نام تو زدم، ای تو مرا فال بیا |
|
|
عهد من از یاد مهل، تا نشوم خوار و خجل |
|
نامه فرستادم و دل، بنگر و در حال بیا |
|
|
عاشق دیوانه شدم، وز همه بیگانه شدم |
|
بر در میخانه شدم، خیز و به دنبال بیا |
|
|
دور شدی، دیر مکش،بر مچشان زهر و مچش |
|
ای همه شغلی بتو خوش، با همه اشغال بیا |
|
|
تا به رخت عید کنم، روی به توحید کنم |
|
آخر شعبان چو شدی، اول شوال بیا |
|
|
پر می و نقلست سرا، با همه پیکار چرا؟ |
|
شاهد مجلس، بنشین، زاهد بطال، بیا |
|
|
میروم از دست دگر، واقعهای هست دگر |
|
شد دل من مست دگر، ای تن حمال، بیا |
|
|
بهمن غم کرد درون، دست به دستان و فسون |
|
رستم جان گشت زبون، ای خرد زال، بیا |
|
|
عقل بینداخت قلم، شخص هنر ساخت به غم |
|
کفر برانداخت علم، مهدی دجال بیا |
|
|
این بصر و طرف بهل، وین نظر ژرف بهل |
|
این ورق و حرف بهل، ای سخن لال بیا |
|
|
روز وصالست مرا، صبح کمالست مرا |
|
غرهی سالست مرا، اوحدی، امسال بیا |
|