اوحدی مراغهای (غزلیات)/شاهد من در جهان نظیر ندارد
شاهد من در جهان نظیر ندارد | بوی سر زلف او عبیر ندارد | |||||
سرو بدین قد خوش خرام نروید | ماه چنان طلعت منیر ندارد | |||||
ابروی همچون کمان بسیست ولیکن | هیچ کس آن قامت چو تیر ندارد | |||||
مهر، که در حسن پادشاه نجومست | هیات آن روی مستنیر ندارد | |||||
طفل چنین در کنار دایهی دنیا | مادر دور سپهر پیر ندارد | |||||
عنبر سارا بهل، که نافهی چینی | نکهت آن زلف همچو قیر ندارد | |||||
اوحدی اندر فراق عارض خوبش | چاره بجز ناله و نفیر ندارد |