اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/هرگزت عادت نبود این بی‌وفایی

اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(هرگزت عادت نبود این بی‌وفایی)
  هرگزت عادت نبود این بی‌وفایی غیر ازین نوبت که در پیوند مایی  
  من هم اول روز دانستم که بر من زود پیوندی، ولی دیری نپایی  
  میکنم یادت بهر جایی که هستم گر چه خود هرگز نمیگویی: کجایی؟  
  رخ نمودن را نشانی نیست پیدا نقد می‌بینم که رنجی می‌نمایی  
  گر نپرسی حال من عیبی نباشد کین شکستن خود نیرزد مومیایی  
  چشم ما را روشنی از تست و بی‌تو هرگزش ممکن نباشد روشنایی  
  اوحدی بیگانه بود از آستانت ورنه با هر کس که دیدم آشنایی