اوحدی مراغهای (غزلیات)/چون قد تو در چمن نباشد
چون قد تو در چمن نباشد | چون روی تو یاسمن نباشد | |||||
اندر همه تنگهای شکر | شیرین تر از آن دهن نباشد | |||||
ای باغ، مشو غلط ز رویش | کین لاله در آن چمن نباشد | |||||
ای باد، مده به زلف او دل | کان قاعده بیشکن نباشد | |||||
جانا، ستمی که میکنی تو | گر فاش کنم، ز من نباشد | |||||
فردا سر گورم ار بکاوی | جز داغ تو بر کفن نباشد | |||||
پیوند که با تو کرد جانم | وقتی بینی، که تن نباشد | |||||
پیراهن وصل چون تو جانی | بر قامت هر بدن نباشد | |||||
دوری مگزین، که اوحدی را | جز خاک درت وطن نباشد |