| | | | | | |
|
چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟ |
|
دردم تو میفرستی، درمانم از که باشد؟ |
|
|
گفتی: برو ز پیشم، خود میروم، ولیکن |
|
زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟ |
|
|
چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی |
|
گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟ |
|
|
دردم همی فرستی هر ساعت از برخود |
|
باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟ |
|
|
چون بوسهای به زاری هرگز نمیدهی تو |
|
گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟ |
|
|
دوشم به طنز گفتی: کز کیست این فغانت؟ |
|
زخم تو میخورم من، افغانم از که باشد؟ |
|
|
جوری که میپسندی بر اوحدی نهانی |
|
گر در میان مردم برخوانم، از که باشد؟ |
|