اوحدی مراغهای (غزلیات)/کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم | چو بادش از پی و چون برقش از قفا برویم | |||||
چو باز مرغ دل ما هوای او دارد | ضرورتست که: چون مرغ در هوا برویم | |||||
ز پی دویدن او جز به سر طریقی نیست | از آنکه ترک ادب باشد، ار به پا برویم | |||||
ز ما رقیب چو بیگانه بود روز رحیل | رها نکرد که با یار آشنا برویم | |||||
چنین که در پی او ما گریستیم، عجب! | گر آب دیده گذر میدهد، که ما برویم | |||||
به روز وصل چو امید بود میبودم | بسوز هجر چو گشتیم مبتلا برویم | |||||
بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز | مگر پگاهتر از پیش این بلا برویم |