برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد سوم.pdf/۱۴۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف صاد بعده الواو
صور اسرافيل
 

نمانده است.... » در همین سرمقاله بشدت قزاقان روسی حمله کرد. می‌نویسد: «دولت روس آندسته از قران‌ها را که در جلو آزادی ملت خود سد قرار می‌داد درمیان رختخواب‌های فواحش روسی تخم‌گیری کرده و از نطنه‌های سر راه تربیت نموده بود قزاق روسی در خود را نمی‌شناخت قزاق روسی دین و آئین خود را نمی‌دانست؛ قزاق روسی خدای آسمان و زمین امپراتور را تصور می‌کرد.... » و شاید همین اهانتها و بدگوئی‌ها از قزاقان روسی سبب عداوت (شابشل) بام در صور اسرافیل گردیده و این سرکرده قزاقان روسی کینه و عداوت میرزا جهانگیرخان را در دل گرفته است خود شایشال بیکی از محترمین گفته بود شاه باصرار من میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین را کشت بعضی نوشته‌اند «کتاب حکومت تزار و محمد علی میرزا ص ۱۰۶» صور اسرافیل گفته بود شاپ شال‌یهودی است و از این جهت کینه او را در دل گرفته بود.

مندرجات صور اسرافیل بغیر از سرمقاله و ستون چرند پرند عبارت از مقالات مختلف و اخبار مرکز و ولایات است.

مرحوم کسروی در باره ورزنامه صوراسرافیل اینطور مینو بد: «اما صور اسرافیل آنرا میرزا قاسمخان تبریزی و میرزا جهانگیر خان شیرازی بنیاد نهادند و میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) یکی از نویسندگان او بود. این روزنامه هم با کاغذ حروف خوب چاپ می‌شد و راهبران آن ما‌یه می‌داشتند و تا زمان توپ بستن مجلس برپا می‌بود. در این روزنامه یک بخش شوخی‌آمیزی زیر عنوان (چرند پرند) نوشته می‌شد که دمخدا آنرا می‌نوشت و از اینرو صور اسرافیل بملا نصر الدین و آذربایجان مانندگی پیدا می‌کرد. خوانندگان باین بخش بیشتر رومیآوردند و انگیزه رواج روزنامه بیش از همه این بخش می‌بود.

صور اسرافیل آرزو‌های مردم نزدیک می‌شد و در پیش آمد‌ها با بمیان نهاد. گفتار‌ها می‌نوشت؛ همان بخش چرند و پرند آن بیشتر در زمینه پیش آمد‌ها می‌بو د مثلا در همان روز‌ها در تهران، همچون تبریز، نان کمیاب شده و مردم سختی می‌کشیدند و نان فروشان فرصت بدست آورده بآرد خاک می‌آمیختند، صور اسرافیل این عنوان را کرده یک چرند و پرندی نوشت باز گردانیدن دختران قوچانی یکی از آرزوهای آزادیخواهان بود، صور اسرافیل آنرا شعر در آورده گفت: هنده و هیجده و نوزده چون نویسندگان آن آگهی از تاریخ اروپا و کشور‌های آنجا داشته مطالب تازه راجع بمشروطه می‌نوشتند و در سر همین او‌اندیشی دشمنی‌ها با وی پدید آمد تا آنجا که شادروان طباطبائی از آن از ردگی نمود و یکبار نیز با دستور وزیر علوم جلو گیری از بیرون آمدن آن شد ولی دوباره راه انرا باز نمودند ( اشاره بتوقیف روزنامه است که انرا یاد اور شده‌ایم. مؤلف ( و صور اسرافیل می‌رود تا داستان توپ بستن بدار الشوری پیش امد ) صفحات ۳۸۲ و ۳۸۳ بخش اول تاریخ مشروطه ایران.

روزنامه که صبح بقیمت چهار شاهی منتشر می‌شد عصر بچند تومان خرید و فروش

-۱۳۷-