شده و چهارستون صفحه اول روزنامه را فرا گرفته بدین قرار است: « پرگار قدرت پروردگار از وقتیکه با دست طبیعت خطوط سرحدی این کشور را بر صفحه جنوب غربی آسیا مرتسم ساخت دشت پهناور آنرا با مقدرات حیرتانگیزی نقش ونگار داد. فرشته رحمت عفریت نفت هر کدام منو به خود ساکنین آنرا دستخوشاندیشه های متبابنه قرار دادند. از زمان پیدایش تاریخ و نزاع دیر وانسان... به ختانه در مصری داخت شدیم که با قرون اخیه بسیار متفاوت و ترمیم عظمت از دست رفته امری مشکل است اگر در از منه قدیمه نابخ و قائدی ما را از کابوس غلات و سست عنصری تکان میداد رشادتهای ما میتوانست در مقابل دیگران عرض اندام با غاره جوید ولی امروز که دنیا شکل دیگر بخود گرفته و ترقبات محیر العقولی را حائز؟ ه است آیا می توان بوجود نابغیامیدوار بود آیا در حیز امکان نادر امروزی هست که در آن واحد خرسواری ما را بزندگانی و تجهیزات هوائی و زمینی و بحری و تحت الارضی مبدل نمود و در مقابل قدرات خارجی چون نادر دیروزی احراز موفقیت کند؟ آیا تشکیلات اقتصادی و اجتماعی ما وجود خارجی یافته است. نه..... ما که در بحبوحه این سفالت قلم بدست گرفته مجدد میرویم نبرد سیاسی را شمار خرد قرار دهیم هدایت افکار را عهده گرفته طریقی برای نجات مملکت از فلاکت حاضره ارائه دهیم. ما نمیخواهیم فلم و فکر خود را به عرض آزمایش ملت بگذاریم با ادعاهای مندرسه معمولی را تکرار کنیم. زیرا زندگی هولانگیز و خواطرههای تلخ ناگوار قربانی های صمیمان، نیات صادقانه ما را به ورد عمل گذاشته و دیر زمانی است هویت خود را نشان دادهایم. ما بعد از عبور از مهالک و غور در مسابک و گذشتن از پیچ و خمهای سیاست متلونه داخلی و خارجی و گداخته شدن در کورههای آمال متنفذین ووجیه الملهها و سیادت بافان، بدون غل و غش از بوته امتحان در آمده اینک بر روی تجربیات خود استواریم. ما در مواقعی که با مرک هناک دست و گریبان بودیم دو گوهر نفیس را در زوایای قلب پرورانیده و جانهای خود را حرز آن قرار دادیم: ایران - آزادی مقاله مذکور که چهار ستون صفحه اول روزنامه را فرا گرفته بابن عبارات خانمه پیدا میکند: هر چه هست در ملت است و آنچه آرزوی ملت است این است. ایران - آزادی مندرجات روزنامه طلوع در هر شماره از درج مقاله اساسی که معمولاً دوسه ستون صفحه اول را گرفته و بیشتر راجع باوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و گاهی راجع باوضاع سیاسی ممالک خارجی و کشورهای همسایه نوشته شده، عبارت از اخبار محلی گیلان و مختصری از اخبار خارجی که معمولاً از روزنامههای خارجی ترجمه شده است در اغلب شمارهها مطالبی که در نوع خود تازگی دارد و انتقاد از اوضاع اجتماعی است تحت عنوان بیخ گوشی درج گردیده و ما برای مزید اطلاع خوانندگان یکی از این مقالات را از شماره اول روزنامه نقل مینمائیم.
«بیخ گوشی- پیر مردها و دنیا دیدهها آنهائیکه چندین پیراهن بیشتر از جوانها پاره کردهاند گاهگاه صحبتهای خیلی شیرین و خوش مزه ایراد میکنند. خاطر
-۱۵۸-