برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد سوم.pdf/۲۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف ز بعده الباء
زبان زنان
 

مدیر ما و کارکنان زبان زنان مورد حملات و تهدید دزدان واقع گردید که در همان اوقات بموجب مراسله رسمی از اداره شریفه نظمیه استعداد خواستیم و شهد الله از نتیجه اقدامات ماموران اداره مذکوره - دنباله حملات آنان پس از پانزده شب پیایی برید. شد. اینک دست بتغنک شدند. در این ایام از نقطه نظر صرفه جوئی خانه مسکونی کارکنان و اداره روزنامه را تغییر داده و دریک حیاط یکدستگاه خانه منزل کر دستگاه دیگر را اداره انحصار دادیم.

شب جمعه ۲۴ محرم از ساعت چهار از شب وقتیکه همه اهل خانه برای صرف شام باتلاق سفره حاضر شده ناگاه صدای با در ایوان بالا بگوش رسید و فوراً با امداد نوکر‌ها بتجس پرداخته سیاهی دو نفر دیده شد که دوان دوان از بالای سردرب اداره میگریزند، شب را در حالت دفاع بسر برده و باداره نظمیه اطلاع دادیم، شب دوم حمله شدید‌تر شد؛ در حالتیکه آژان‌ها از طرف نظمیه در کمین بودند و ساعت سه و نیم از شب گذشته بود در طرف ایوان پائین اتاق اداره دو نفر دیده شدند که پاسبانان ما دو تیر انداختند و آن دو نفر دیوار مقابل را سنگر خود کردند و سپس آژان‌ها رسیدند آنان را تعقیب می‌کنند که یک تیر از طرف آن‌ها بوی آژان‌ها خالی و فرار می‌کنند در هنگا فرار از کوچه دیده شده‌اند که سه نفر بودند و یکی کمربند و مچ دست بسته بوده است در شب یکشنبه که عده آژان‌ها در اطراف خانه بیشتر بوده در ساعت هشتا زشب گذشته سه نفر که یکی بهمان شکل اولی هچ بسته لباس پوشیده بوده و دیگر براشنیدیم ژاندارم است وسومی مانند دهقانی در همان کوچه منزل ما بدست آژان‌ها گرفتار می‌ شوند. شنیدیم صبح آنروز آنان ر‌ها شدند. ما نیز بموجب یک مراسله رسمی تاریخ ۲۵ محرم از نظمیه دستگیری حمله وران و امنیت خود را خواستیم. از جدیت مامور بن نظمیه و طرز اجرای قواعد آنان تشکر می‌کنیم. در شب‌های دوشنبه و سه شنبه نیز از ساعت‌های پنج الی نزدیکی‌های صبح گاه گاهی صدا‌ها شنیده می‌شود و بطوریکه بتمام عده آژان‌ها آشکار گردید ولی هنوز منبع و مرکز این حمله وران و یا دزد آن بطور مندورسماً علنا بدست نیامده و گرفتار نگردیده‌اند. این حوادث را که نوشتیم وقایع تاروز سه شنبه ۲۸ محرم است که این مقاله را در عصر سه شنبه مذکور مشغول نگارش هستیم که بمطبعه بفرستیم و از‌امشب چهارشنبه به بعد را بخواست خداوند در نمره آتیه درج خواهیم نمود. اینک باید گفت، آری باید فریاد کشید و نوشت؟ ابوطن پرستان واقعی؟‌ای نویسندگان پاکدامن؟ وای آزادیخواهان درست بشنوید و ببینید که چگونه خادمین ملک و ملت واقلام فداکار را تهدید می‌کنند ما اینک با صدای بلند خطاب بهمه مستبدین و دزدان و دشمنان کرده و میگوئیم:

مارا عشق وطن، مارا آرزوی پرورش مشروطیت ایران و مارا افتخار خدمت در نگاهداری استقلال با معنی ایران - بمیدان معارف دواند. ما برای رستگاری ملت از روزگار تاریک و برای نجات خواهران بی‌نوای خود و برای یاری و طن قلم بدست گرفتیم...... ما از کشته شدن باک نداریم و بلکه فدا شدن در راه وطن و ملت آزاد خود

-۸-