بطرف شیراز راه قرار در پیش گرفتند و پس از مدتی که در آنجا پنهان بود چون بوجود او در آن خطه پی برده بودند پای پیاده بالباس درویشی باصفهان بازگشت و هنگامی وارد این شهر شد که بر در و دیوار آن اعلان حکم اعدام او را چسبانده و برای یابنده او مبلغ هنگفتی جایزه معین نموده بودند و پس از مدت مدیدی که در خانه خود پنهان بود و پس از آنکه حکومت جابر تزاری سقوط نمود دوباره شروع بفعالیت و نشر عقاید و افکار آزادیخواهی خود نموده و دقیقه در این راه فروگزاری نمیکر در سال ۱۳۲۹ هجری کتابی بنام راه نجات در ترویج آئین اسلام و مبادی آزادی تألیف کرد و بوسیله برادر خود بوزارت فرهنگ برای کسب اجازه چاپ فرستاد و لی چون وزارت فرهنك علاقمند بترویج افکار آزادیخواهی نبود اجازه نداد و پس از مدتی مرحوم راه نجات با زحمات زیاد توانست امتیاز روزنامهای بنام « راه نجات » تحصیل نماید. درست سی و دو سال قبل هنگامیکه ظلمات جهل و نادانی بشکل پرده سیاهی بر چهره ملت ایران کشیده شده و در آن موقعیکه ظلم و ستمکاری طبقات ضعیف و بینوای ایران را تحت مضیقه و فشار طاقت فرسای خود قرار داده بود نخستین شماره روز نامه راه نجات در شهر اصفهان منتشر شده در سرلوحه این روزنامه با خط درشت منویات قلبی وایمان باطنی آنمرحوم بصورت جمله (اعتماد ما بخداست) منعکس گردیده که تا آخرین شمارهاش نیز همان جمله جلب نظر مینمود آنهائیکه شمارههای روزنامه را نجات را در دست دارند بخوبی میدانند آنموقعیکه راه نجات دم از آزادی و طرفداری از حقوق ضعفا و بیچارگان میزد این افکار بمخیله کمتر کسی خطور میکرد، راه نجات روزنامه خود را باثبات عقیده وملك مرتباً منتشر مینمود تا اوایل کودتا که با اصول دیکتاتوری مبارزه نموده و مورد خشم شاه سابق قرار گرفت و در آنموقعیکه هیچ کی جرئت اظہار مخالفتی نداشت مقالهای تحت عنوان (مكانات الهی) منتشر کرده و در ضمن آن علناً به مسببین کودتا حمله کرده و در نتیجه مدتی در زندان قرار گرفت و روزنامه آنمرحوم در محاق توقیف باقی ماند در زندان بواسطه عارضه کسالت سخت بستری شد و پس از چندین ماه زندانی شدن بخانه منتقل گردید وتحت نظر قرار گرفت و سالها با اینکه روزنامهاش توقیف بود هر بار از طرف جاسوسهای شهربانی مورد اذیت و آزار واقع میشد تا در شهریور ۱۳۲۰ که اوضاع دگرگون شد دوباره شروع بانتشار روزنامه خود نمود و با همان مرام و مسلك سی و چند ساله مبارزه خود را ادامه داد و بارها میگفت « خوشوقتم که تخمی که در سی و چند سال قبل پاشیدم امروز در قلوب هم میهنان عزیزم سبز شده و بشهر رسیده است. » مرحوم راه نجات چندین سال بود گرفتار بیماری دل درد گردیده و غالبا مشغول معالجه بود با این حال در راه انجام وظائف ملی خویش دقیقه راحت نمینشست. با دردهای شدید میساخت و دائماً کار میگرد دو سال قبل بطهران رفت و چندی در بیمارستان شوروی بمعالجه پرداخت و با اینکه در این مسافرت متحمل خسارت زیادی شد معالجات سودمند واقع نشد و عدم بنیه مالی او را ناگزیر کرد که باصفهان بازگشته از تعقیب معالجه خود
-۳۱۶-