برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد چهارم.pdf/۱۵

در نمونه‌خوانیِ این برگ مشکلی وجود دارد.
حرف عين بعده الدال
عدل
 

که خدایش او را رحمت کند گرچه سوء خلق مفرطی داشت و گاهی هم کار بعصا و زدن شاگرد می‌افتاد ولی رویهمرفته استفاده شایانی از آنمرحوم نمودم. نه تنها مرا از خیال حجة الاسلامی که تمام همم مصروف نیل بدا نمقام می‌بود و حتی یکمرتبه بقصد رفتن نجف فرار نموده بودم و مرحوم والدم از دو منزلی مراجعت دادند، باز داشت بلکه تحریص و ترغیبم نیز برفتن اروپا می‌نمود و تاحدی خودم هم در اثر مطالعات زیاد و بدست آوردن کتبی از مصر شوق مفرطی بعلوم جدید پیدا نموده. بعد ارفوت والده‌ام طاقت توقف شیراز را نیاورده و با اجازه والد ماجد بطهران حرکت نمودم. در آنجا خدمت آقا میرزا عبدالرواق و بعضی اساتید رسیده مباحث مشگله را تحصیل و پس از چندی توقف به بیروت حرکت و در مدرسه (لائیک) فرانسوی‌ها مشغول. بدبختانه جنک اول درگیر شد و دولت عثمانی وارد جنک و شهر بیروت نمونه‌ای از صحرای محشر گردید تمام مدارس تعطیل وتبدیل بمریضخانه و جای مجروحین جنک گردید. خلاصه بهر جان کندنی بود بشیرار مراجعت احساسات جوانی و آشنائی بدنیای دیگران و ملاحظه اوضاع رقت بار خودمان تحریکم کرد که روزنامه‌ای دار و هموطنان را از کید استعمار طلبان و بیگانگان آگاه نمایم وضمنا تشویق آقای حاج علم الهدی ابطحی و لیدران حزب اعتدال ممد بر این عزم شد و روز نامه عمل را در سال سی و سه قمری تأسیس نمود. همه کار آنرا خود عهده دار میبودم. مقاله‌نویسی، کسب خبر رفتن مطبعه، توزیع وخرید کاغذووو بدبختانه انقلاب داخلی ایران و آمدن قشون انگلیس بشیراز و سانسور و عدم آزادی مجبورم نمود روزنامه را در و تخته کنم و مشغولیات دیگری انتخاب کنم چون تازه بعضی مدارس در شیراز بسبک جدید ولی بی‌برنامه تأسیس می‌شد منهم مدت‌ها بامو سین اولیه بدون اندک کمکی از دولت مشغول شدیم. بعداً بجای یکی از معلمین اعزامی از مرکز مشغول کار شدم، بعد‌ها که معارف رو بسط گذاشت تدریجاً بسمت‌های دیگر منصوب ارقبیل مفتش ایالتی فارس، کفیل فرهنک فارس، ریاست دبیرستان چند ماهی هم مرحوم داور بعدلیه ام

-۹-