تازه بهار در ذیحجه ۱۳۲۹ دایر شده و در محرم ۱۳۳۰ در نتیجه غوغای اولتیاتوم بامر وزیر خارجه وقت توقیف شده و بگدینار عاید نگشت:
نوبهار دوره دوم - در ۱۳۳۲ شروع شده و بعد از نه ماه انتشار باز به شاردو قنسول روس و انگلیس وتحریک مغرضین داخلی توقیف گردید و ۱۲۰۰ تومان مطالبات ما زمین ماند. »
روزنامه نوبهار در طهران
پس از انتخاب مرحوم ملک الشعرا بنمایندگی مجلس و آمدن بطهران روزنامه نوبهار در سال ۱۳۲۳ قمری در طهران مجدداً منتشر شده است در این دوره نیر یک سال بیشتر منتشر نشده و دو مرتبه توقیف شده است. در شماره ۱۳ دوره پنجم نوبهار وضع اسفآور نوبهار را در دورههای گذشته شرح داده تا میرسد بدوره سوم که مینویسد: « دوره سوم در تهران ده روز بآخر سال مانده در نتیجه تصمیم کابینه آقای مستوفی الممالک و تهدید مرکز از قشون روس در محرم ۱۳۳۴ توقیف شده نیمی از مطالبات آن که قریب چهار هزار تومان بوده از بین رفت. دوره چهارم دو ماه بآخر سالش مانده در حمل ۱۳۳۶ باز با مر کابینه آقای مستوفی الممالک ووزارت داخله حاج مخبرالسلطنه در ضمن تمام مطبوعات ملی توقیف گردید. در صورتیکه فشار و تهدیدی از هیچ طرفی نبود و فقط یک سیاست قادرانه بود که دولت اتخاذ کرده و عاقبت باتین مشئوم حکومت نظامی منجر گردید و باز قسمت غالب وجه اشتراک نو بهار زمین ماند. » و نیز در دیباچه نو بهار (سال دوازدهم - دوره چهارم) درباره نوبهار در طهران مینوید « باز در سال ۱۳۳۲ از مقام وکالت ملت، استفاده کرده یگدوره دیگری بر عمر نوبهار در تهران افزو: - مسلک ویسنده در این دوره نظر بنزدیکی مدت احتیاج به تکرار نبوده و همه میدانند در این دوره که باز هم بد بختانه یکسال بیش طول نکشید دو بار روزنامه دو چار سیلی بیرحمانه توقیف گردید که آخرین آن ششم ماه محرم ۱۳۳۴ بود. در پایان این عمر کوتاه و پر مشقت، باز یکسال فترت حاصل شد - قسمتی در بستر قسمتی در سفر و تبعید، قسمتی برگشتن از سفر و در این یکسال هم جز قسمت کمی اشعار منثوره و منظومات اجتماعی که معروفترین آنها ( قصیده لوح عبرت) است.
انقلاب روسیه ۱۳۳۵ روح افرده آزادیخواه ایران را جوان و زنده نمود و من در نتیجه انقلاب مزبور باز خود را برای دخول در جامعه نگارندگی حاضر ساخته و تشکیلات سیاسیه دموکراتها نیز بیشتر این اقدام را تسریع نمود. باری عمر یگانه آخری نوبهار ۱۳۳۵-۱۳۳۶ با یک تلخ کامی حکایت ناپذیری که تذکارش نیز دهان جان را تلخ میکند بر نویسنده تیره روز گذشت و اشتغال یگان دیگر بطبع و نشر مجله ادبی (دانشکده) جز زبان و بیچارگی نصیب دیگری نبخشود.....
مخصوصاً بعد از پاس از اصلاحات در اواخر زمستان ۳۹ و پیش آمدهای سوم حوت و جنجال افتتاح مجلس و غوغای مطبوعات در دو سال گذشته بکلی نگارندگی را بدرود
-۳۱۳-