در مملکت فارس جریده حوادث وصحیفه وقایع آن مرز و بوم را بسال ۱۲۸۹ هجری بنوعی شایسته و بایسته بطبع رسانیده منتشر میساخت جمعی از هموطنان و گروهی از غیرتمندان را دلپسند و بعضی از دانشمندان نیکو نهاد و برخی از بخردان پاک نژاد را اردور و نزدیک مطلوب و مرغوب افتاده بود یکسال پیوسته تکمیل و انتشار روزنامه فارس روز افزون بود تا آنکه شخصی عاری از انصاف و حقوق بشریت و بری از صفات تمدن و لوارم تربیت محض اغراض شخصیه و تصورات بهیمیه رحمت یکساله مرا بهدر کرد ارباب دانش و اصحاب بینش را که از فواید محاسن آن صحیفه خبیر وبصیر و بنتائج شریفه آنامیدوار بودند مرفوع الخیال ومکسر الحال کرده مرا از طبع روزنامه ممنوع و فارغ البال نمود هر تن از هوشمندان زمان زبان بتشنیع او گشوده و هر کس از اخوان الصفا بتقبیح وی آغاز کردند دیری نگذشت که اثر افعال ناصوابش دامنگیر وفاد حقیقتش ظاهر و هویدا شد خدایش بکیفر رسانید و یردانش مجازات بخشید. نپنداری که بدگو رفت و جان برد * حسابش با کرام الکاتبین است. پای آمال وامانیش بنک بر آمد ورورگار زندگانیش بسر رسید نه از رفتارش اثری و نه از بازماندگانش خبریست یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره فحمداً له ثم حمداً له که رأی مبارک حضرت مستطاب شاهنشاهزاده اشرف افخم والازاده الله مجداً وشرفاً اکنون که اول ربیع و آغار خرمی جهان و هنگام جوانی جهانیانست چون غنچه سر از گریبان متخیله آورده با بداع رور نامه مخصوص باسم فرهنگ برای تذکار وقایع و سوانح مملکت اصفهان و مضافات آن اشارت فرمود فا الحمد لله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا انه انا الله. چگونه شکر این نعمت عظمی را توان نمود که همواره ذات منزه الصفاتش مصدر آثار خیریه و مدنیت است.
(پس از شرح فوق یک صفحه روزنامه درباره فواید و تعریف روزنامه نوشته شده تا میرسد باینکه. ) چون بعضی از رور نامه نگاران مجبورند که در محامد و محاسن برخی از اعیان و بزرگان ووزراء وامناء وغیره مشروحات لا یعنی و تعلقات غیر موجه و ستایشهای فوقالعاده در صحیفه خود مندرج نمایند لهذا خدمت مطالعهکنندگان صحیفه فرهنگ عرض میکنیم که منشی فرهنگ بهیچوجه بنوشتن اینگونه مشروحات لا یعنی که خالی از هر گونه سودوزیانست مجبور نیست و خود را از تعرض مطالب مهمه آزاد میداند مدح و ستایش بدون وجود وظهور علت موجبه آن سبب تحمیق و تسفیه نگارنده است و یقولون انه لمجنون درست کاری و نکو کرداری لازمه تمدن و انسانیت است پس بیان این صفات برفرض صدق از جمله وقایع وسوانح و محتاج درج در روزنامه نیست بلکه ظهور آنچه مخالف این صفات است سبب استعجاب و تحیر اوهام ومناسب یادداشت در صعایف است الافضل ما - شهدت به الاعداء خودستائی فی الحقیقه نزد عقلا مستقبح و مستعجن است مگر آنکه فضیلتی باشد خارق عادت وما فوق قدرت عموم مردمان.
علاوه بر اندراج اخبار متعلقه بایالت اصفهان و مضافات و یزد و بروجرد و خونسار و گلپایگان که وظیفه مخصوص این روزنامه است همیشه آخر هر سنجه از فرهنگ بایراد
-۷۴-