برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۱۵۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الزا
آزاد
 

برای اطلاع از شرح حال آنمرحوم نامه ای در تاریخ هفتم فروردین ١٣٢٥ شمسى بمشارالیه نوشته و درخواست ارسال شرح حال ويكقطعه عکس نمودم . تصادفا این در خواست خیلی بموقع و بجا بود برای اینکه پس از فرستادن پاسخ باندك زمانی ؛ چنانچه بعدا خواهیم نوشت ، آزاد مراغه فوت کرد و دنباله اقدامات خود را در باره تغییر الفبای فارسی عقیم گذاشت، تا هنگام تدوین این سطور کسی برای راهنائی گروه مذکور دامن همت بکمر نزده شاید در آینده کسانی پیدا شوند که دنباله اقدامات آنمر حو را بگیرند . بهر جهت در اواخر عمر ، گرچه اقداماتش زیاد به نتیجه نرسید ؛ ولی در محافل و مجامع ادبی، بعلت یا فشاری در باره این عقیده شهرتی پیدا کرد و مخالفین و موافقین در جراید درباره نظریات او مقالاتی منتشر کردند.

برای اطلاع از شرح حال مرحوم آزاد مراغه بهتر و مفید تر آنست که عين نامه ای را که در پاسخ در خواست نگارنده نوشته ذیلا نقل نمائیم.

این نامه از لحاظ آنکه بفاصله کمی قبل از فوت آن مرحوم ، بقلم خود او ، نوشته شده بی اهمیت نیست.

پس از سپاسگذاری نسبت بنگارنده و اظهار تاسف از گرفتاری بکارهای گروه طرفداران الفبای آسان مینویسد:

« در دوم دیمام ۱٢٦١ در مراغه متولد شده ام . چون پدرم شاد روان حاج میرزا عبدالمحمد ثقة العلما از مجتهدین آذربایجان بود بنده را نیز برای آن رشته تربیت و تعلیم کردند و لذا پس از اتمام مقدمات علوم عربیه متداول در آن دوره بنجف فرستادند پس از پنج سال و چند ماه توقف و تلمذ در حوزه های درس آقایان آخوند ملا کاظم خراسانی و شیخ حسن ممقانی و فاضل شر بیانی طاب ثراه هم بایران برگشتم.

خویشاوندانم متوقع بودند که بسان سایر مراجعت کنندگان از نجف مسجد و محرابی را اشغال نمایم ولی بنده عمامه ام را برداشته برای فرا گرفتن علوم فرانسه والسنه دیگر رهسپار اروپا شدم. یازده سال در کشورهای روسیه، ترکیه یونان؛ فرانسه ؛ انگلستان بلژيك هلند ؛ مصر ، حجاز و هندوستان بسر برده در اواسط جنك بین المللی نخست بتهران برگشتم . کم و بیش بهشت زبان و خطوط باستانی ایران آشنا هستم . در اوایل ورودم به تهران دو سال مجله ( نامه پارسی ) را مینوشتم که ماهی دو شماره هر شماره شانزده

–۱۵۷–