برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۲۱۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الطاء
اطلاعات
 

حرف الف بعده الطاء اطلاعات روز د در این چهل و سه روز که روزنامه ما تعطیل بود گذشته از ضرر و خسارت فوق العاده که در نتیجه توقیف ناروای اطلاعات بینگاه ما وارد آمد حوادث غم انگیزی بر من و خانواده ام و کارمندان روزنامه اطلاعات گذشت که با وجود تاثر و تاسف فراموش نشدنی که از آن دارم مصمم بودم چیزی از آن برزبان فرانم سه شنبه ۱۷ آذر هنگامیکه بقصد آرام کردن مردم و ابلاغ پیام شاهانه و بتصور اینکه با جمعی افراد بیغرضی سروکار دارم وارد صحن بهارستان شدم بتحريك چند آن که از ذکر نام آنها خودداری میکنم گروهی از اجامر واوباش بمن حمله نمودند آنچه بر من در این لحظه و در این ساعت هولناک گذشت خود داستان مفصلی است که مختصری از آن را در مقاله دیگر برای شما حکایت خواهم کرد و فعلا از آن میگذریم . با تنی خسته و کوفته در حالیکه غرق اندوه و تاثر از این پیش آمد بودم بخانه رفته و در بستر بیماری افتادم دانم ساعت ۱۰ روز پنجشنبه ۱۹ آذر آگاه شدم که مامورین شهربانی دو برا در من و چند تن از کارمندان اطلاعات را دستگیر نموده و در شهربانی بازداشت کرد . اند من ابتدا نمیتوانستم این خبر را باور کنم و سخت برآشفتم برادران من و کارمندان اطلاعات چه گناهی کردهاند جرم آنها چیست آیا حقیقت دارد طولی نکشید که مطلب روشن شد و معلوم گردید مرا که بیش از همه از وقایع ۱۷ آذر صدم، و آسیب دیده ام متهم نموده اند که در جریان این وقایع دست داشته و محرك و مسبب این بلو ا و غارت بوده ام . چه عللی داشت که این نسبت را بمن دادند میدانم و نمی . فقط این نکته را بخوانندگان محترم اطمینان میدهم که خودشان هم می دانستند که دروغ میگویند و این نسبتها بمن و خانواده ام نمی چسبد بهر حال وقتی خبر گرفتاری برادران و کسانم را شنیدم با تلفن بآقای سپهبد احمدی فرماندار نظامی وقت و آقای سرتیپ اعتماد مقدم رئیس کل شهربانی اطلاع دادم که اگر سوء ظنی نسبت بمن و کسانم یا کارمندان روزنامه دارند از هر حیث برای باز جوئی و تحقیقات حاضریم و حتی اگر بخواهید از خود من هم بازجوئی کنید با این که قانون مرا مصوت نموده حاضرم برضایت خاطر هر کجا بگوئید حاضر شوم تا حقیقت روشن شود و اگر از کارمندان و کسان من اشخاصی را باز میخواهید و دسترس ندارید اطلاع دهید خودم آنها را تسلیم خواهم نمود . همین کار را کار را هم کردم و اشخاصی را که میخواستند و اطلاع میدادند میفرستادم. در این موقع هريك از دوستان و آشنایان که بعیادت من می آمدند شمه از شایعات خارج را برآیم حکایت میکردند یکی می گفت انتشار دارد مخبر اطلاعات در راس غارتگران خانه نخست وزیر را چاپیده است دیگری میگفت میگویند مسعودی فلانه در چك بانك از ( منظور شاه است. مولف ) گرفته و حتی بعضی ادعا کرده بودند که شماره آنرا هم میدانند و بانك -٢٠٤-