برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۳۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
مقدمه

مستطاب ملاذ الانام آقای ( آقا سید مهدی ) وکیل ٥٥ کرور ملت ایران اظهار کنند.»

قبل از آنکه گفتار خود را درباره چگونگی آزادی جراید و مطبوعات پایان برسانیم، لازم است یاد آور شویم که یکی از جراید آغاز مشروطیت که با عدم آزادی مطبوعات پیوسته مبارزه مینمود، روزنامه صور اسرافیل است. در شماره دوم سال اول این روزنامه تحت عنوان ( نیم ساعت در دارالفنون ) شدیدا اداره انطباعات را مورد حمله قرار داده و از آن انتقاد نموده است . مبارزه از این جا شروع شد که مدیر صور اسرافیل در شماره اول روزنامه خود تحت عنوان ( مسئولیت قلم ) مقاله مفصلی نوشته و در آن یاد آور شده که پس از توکل بخدا و استمداد از قلم « باز یکی بازوی مرا گرفت و نگاهداشت برگشتم ديدم يك ديو سياه گنده مهيبی است که میگوید اسمم اداره پوسیده انطباعات است و من هم در این کار دخالت دارم، اولا شیرینی ما را بده ثانیا باید من هم تفتیش کنم و پیش من مسئول باشی مینویسد امید است مجلس شورایملی این لفظ منحوس فرنگی سانسور را از صفحه این خاک براندازد.

مقاله مذکور که خلاصه آنرا فوقا نقل کردیم و بخصوص قسمت شیرینی خواستن اداره انطباعات؛ سبب شد که اخطاریه بشرح زیر برای میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل فرستاده شود. عین اخطار به این است :

وزارت معارف و اوقاف . اداره جراید . نمره ۱۷۰ مورخه ۱۹ شهر ربيع الثاني ۱۳۲۵ جناب میرزا جهانگیر خان مدیر روزنامه صور اسرافیل دام مجده لزوما زحمت میدهم صبح یکشنبه بیستم در مدرسه مبارکه دارالفنون تشریف بیاورید که ملاقات شما لازم است . مخبر السلطنه.

پس از وصول اخطار مذکور ؛ میرزا جهانگیرخان در روز مقرر نزد مخبرالسلطنه رفته و در آنجا سوالات و جوابهائی بین آند و رد و بدل گردید که عین آنها بضميمة مقدمه که شدیدا در آن باداره انطباعات حمله شده در شماره دوم صور اسرافیل چاپ شد. است. برای تکمیل مطلب قسمتی از مقدمه سؤال وجواب را نقل میکنیم :

( نیم ساعت در دارالفنون )

در شماره اول هفتگی صور اسرافیل بعد از قبول مسئولیت نزد عتيد و رقیب یعنی كرام الكاتبين با قوت قلب و اعتماد فلم روی کاغذ گذاشتیم و اداره انطباعات را اداره پوسیده نوشتیم یعنی اداره مرده که وجود خارجی نداشته باشد زیرا مملکت و دولت ما مشروطه است و مطبوعات نیز باید مثل سایر دول مشروطه عالم آزاد باشد و کلمه منحوسه ( سانسور ) یعنی تفتیش در مطبوعات با سایر الفاظ منفور : د یگر که یادگار دوره خوف و وحشت است بکلی از وطن ما محو و نابود شود و بعدها این کلمات فقط در کتب تاریخ بیادگار بماند و معلمین علم تاریخ در مدارس و مکاتب بجهت اطفال