با تجربه خود را بار دیگر بایران اعزام داشت که با ایران اتحاد تازهای طرح نماید و در عدم مساعدت با دولت ایران در گذشته معذرت بخواهد که شرح آن قبلا گذشت.
نتیجه اعزام مأمور لندن این شد که معاهده سال ۱۸۰۹ بین ایران و انگلیس منعقد گردید و موسوم به عهدنامه مجمل شد.
تا این عهدنامه بلندن رفت و بایران بازگشت نمود قریب ۳ سال طول کشید و در اینمدت سیاست نیز تغییر نموده بود. در نتیجه این تغییر سیاست معاهدهٔ مارس ۱۸۱۲ موسوم به عهدنامه مفصل بین دولتین ایران و انگلیس بنمایندگی سفیر فوقالعاده جدید سر گور اوزلی منعقد گردید ولی بطوریکه قبلا شرح آن گذشت در این ۳ سال در اوضاع سیاسی اروپا نیز تغییرات کلی حاصل شده بود که آن تغییرات در سیاست دولت انگلیس نسبت بایران خیلی تأثیر داشت. مثلا نزدیکی روس با انگلیس بالطبع نقشه سیاست انگلیسها را تغییر خواهد داد. درست همان بازی پیش آمد که در نتیجه صلح تیلسیت پیش آمده بود. در آن موقع بواسطه نزدیکی ناپلئون با الکساندر ایران وجهالمصالحه شد. البته در چنین موقعی نیز دشمنی روس با فرانسه بالطبع دوستی و نزدیکی روس بشمار میرفت پس دولت انگلیس نیز برای جلب روسها ایران را وجهالمصالحه قرار داد البته انگلیسها در سیاست مانند فرانسویها نیستند. آنها مآل کار را بهتر پیشبینی میکنند. با اینکه ایران در این هنگام بروسها واگذار شد باز انگلیسها مانند امپراطور فرانسه ایران را بعجله و شتاب کاملا تحویل روسها ننمودند چونکه هنوز نتیجه جنگهای سال ۱۸۱۲ ناپلئون با روسها معلوم نبود. بنابراین ایران را کاملا رها نکردند بلکه میکوشیدند که بین ایران و روس نیز صلح برقرار گردد چه هنوز در این تاریخ قدرت و نفوذ ناپلئون ذرهٔ کاسته نشده بود و ممکن بود بار دیگر روسها مغلوب ناپلئون گردند و دو مرتبه الکساندر امپراطور روس تحت نفوذ ناپلئون قرار گیرد.
اینک باید وقایع بعد از معاهده مارس ۱۸۱۲ را که در ایران روی داده شرح دهیم: