برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۳۸۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۷۲

شرح منشوری که شاهنشاه غازی محمد شاه قاجار در مراجعت از هرات بخط خویش به تمام بزرگان رقم فرموده

«سرداران و امرای تومان و سرتیپان و سرهنگان ایران سپاه ظفر همراه و جمیع افواج قاهره و سواران جلادت نشان و عموم ملتزمین رکاب بدانند؛ از وقتیکه بحکم خاقان مغفور در رکاب ولیعهد مبرور بخراسان آمدیم، نیت همین بود که خراسان امنیت شود و اسیرفروشی موقوف و ولایت امن گردد، تا در این سفر پیش من مأمور شدم به تنبیه هرات. قضیه نایب‌السلطنه مرحوم اتفاق افتاد، برگشتیم و شرط محکم کامران میرزا کرد که دیگر از هراتی دزدی و هرزگی نشود، دو ماه نکشید نقض عهد کردند، متصل چپاول نمودند و اسیرها بردند و من خود را در پیش خدا مقصر میدانستم چرا که از فضل خدا همهٔ اسباب جنگ میا بود اما تکاهل میکردیم. زحمت را بخود گوارا نمی‌ساختیم و اسیرها را در فکر پس گرفتن نمی‌شدیم و گرنه، نه خدا و نه پیغمبر، نه مردم هیچکدام بمن بحث نمیکردند و خود در پیش خود خجل بودم و مانعی هم بنظر نمیرسید، چرا که از رود سند تا جیحون اگر جمیع بجنگ من میشدند بعد از فضل خدا بهیچ وجه آنها را مانع این همت نمیدانستم و حال آنکه سردار دوست محمد خان از کابل و سردار کهندلخان از قندهار و بزرگان سیستان و بلوچستان و شمس‌الدین‌خان کلا عریضه‌ها و آدمها فرستاده بودند، آن مانع هم بنظر نمیرسید، خلاصه آمدیم و قشون بهمت مردانه جنگها در محاصره و فتوحات غوریان و بادغیسات و میمنه همه را از جلادت و غیرتی که داشتند درست کردند. چنانکه احدی از متمردین از سند تا جیحون نماند. بزرگان بلخ و اکابر اویملاقات، فیروزکوهی و هزاره و جمشیدی و غیره آمدند. از قشون نهایت رضامندی دارم، در سرمای زمستان و گرمای تابستان و زحمتهای سنگر