برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۶۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۵۱

که همراه نماینده ایران بودند با سپاهیان هندی که جزء مستحفظین حاجی خلیل خان بودند نزاع افتاد. در این بین حاجی خلیل‌خان بیرون آمد که غائله را آرام کند ناگهان گلوله‌ای بسینه او رسید و در همان آن درگذشت. این خبر که به کلکته رسید وحشتی فوق‌العاده در میان اولیای امور هندوستان تولید نمود. حکومت هندوستان حالت عزا بخود گرفت و هر نمایشی که لازم بود از خود نشان بدهند دادند که ثابت کنند حکومت هند تا چه اندازه از این پیش آمد ملول و افسرده است. مخصوصاً حکم شد از قلعه ویلیام بعلامت این عزا چندین تیر توپ شلیک کنند. تمام جشن‌ها و مهمانی‌های دولتی موقوف گردید. تمام محل‌های نظامی حکومت هندوستان این خبر اسفناک را از کلکته با خوف و وحشت دریافت نمودند و میزان ترس این مراکز از این واقعه هیچ کمتر از ترس اولیای حکومت کلکته نبود.

شهر بمبئی بطور کلی در عزاداری بوده و به مدرس هم دستور داده شد در آنجا نیز عزادار باشند. در روزنامه کلکته نوشته شد که سر جان ملکم که منشی مخصوص لرد ولزلی میباشد میرود بایران که با ورثه حاجی ابراهیم خان مرحوم راجع باین قضیه مذاکره کند. در همان حین مستر لوویت که شخص معتبری بود مأمور شد از طرف لرد ولزلی فرمانفرمای هند ببوشهر و از آنجا بطهران رفته و کاغذ مخصوص فرمانفرمای هند را در این موضوع بشاه تقدیم کندو آنچه که در قوه دارد بکار برد تا یک توضیح کافی بپادشاه ایران در این پیش‌آمد اسفناک داده شود.

باری برای مدت زمانی در دوایر حکومتی کلکته موضوع دیگری نبود صحبت شود جز قضیه قتل حاجی ابراهیم خلیل‌خان و این واقعه تمام کارهای فرمانفرما و مشاورین او را فلج نموده بود. در حقیقت این واقعه فکورترین شخص و قوی‌ترین مرد را در دوایر حکومتی هندوستان بوحشت انداخته بود.» [۱]

وحشت انگلیسهای هندوستان از این قتل حد و اندازه نداشت اما طولی