میدانستند که نظریات آلمان نسبت بانگلستان از نظر تمام دول اروپا نسبت بآنها بهتر است و بیش از تمام دول نسبت بانگلستان موافق میباشند .
اما بعد از رفتن بیز مارک از صحنهٔ سیاست اروپا سیاست عمومی اروپا عوض شد اختلافات بین دول زیاده گشت اگر چه مقدمۀ آن از کنگرهٔ برلن شروع شده بود و در زمان بیزمارک هم علایم و آثار آنها هویدا بود ولی سیاست ماهرانه بیزمارک از ظهور علنی آن جلوگیری میکرد رفتار عاقلانهٔ بیزمارک در این سنوات یعنی از کنگرهٔ برلن تا ۱۸۹۰ طوری بود که تمام دول اروپا اختلافات خودشانرا به بیز مارک مراجعه مینمودند بیزمارک سیاستمدار عالیمقام شناخته شده بود[۱] با بودن او در رأس امور آلمان اختلافات و رقابتهای دول نیز چندان تظاهری نداشت.
از هر اختلافی که ممکن بود منجر بجنگ گردد بیزمارک جلوگیری می کرد و قصد عمدهٔ او این بود که مملکت آلمان را از خطر جنگ مخصوصاً از خطر جنگ با فرانسه ایمن نگاه دارد.
بیزمارک حربهٔ برندهٔ برای آلمان تهیه نمود و گمان میکرد که این حربه را جانشینهای او عاقلانه بکار خواهند برد ولی اینطور نشد جانشینهای او بخصوص امپراطور جوان آلمان گول برندگی آنرا خورده ندانستند و نفهمیدند چگونه آنرا بکار ببرند که آن حربه باعث زوال دولت آلمان نگردد اما از نتیجه که بعدها حاصل شد ما بخوبی میتوانیم تمیز بدهیم که حربه برنده بیزمارک را اولیای بعدی آلمان که زمام امپراطوری با عظمت این ملت را بدست گرفتند نتوانستند آنرا عاقلانه بکار ببرند.
ملل دیگر باید از تاریخ آلمان درس عبرت بگیرند و بدانند که ظهور یک یا دو نابغه یا چند نفر مرد فوقالعاده در میان یک ملت کافی نیست ممکن است این عدهٔ معدود یکرشته اصلاحاتی در میان آن ملت ایجاد کنند و باعث ترقی و رشد مؤسسات
- ↑ ر مقدمۀ که هدلام Headlam در ۴۵ صفحه بکتاب پرنس بولو صدر اعظم آلمان در سال ۱۹۱۶ نوشته است در آن سیاست بیزمارک را خوب شرح داده است بکتاب فوق مراجعه شود. Imperial Germany by Prince Von Bulow. London. 1916.