این خائنین کسانی هستند که تا کنون خون ملت را مکیده و بکشور خود و ماها هم خیانت کردهاند، و اینک ما میرویم تا انتقام خود را از آنها بازستانیم[۱] و برای اینکه هنگام ورود بتهران پیش زن و بچهٔ خود دست خالی و شرمنده نباشیم همین امشب باستواران سی تومان و قزاقان بیست تومان انعام داده میشود».
سپس بمن دستور داد روی کاغذ سفیدی که همراه برده بودم مهر آنها را گرفته بزنم و وجه را پرداخت کنم، و بعد نام آنها را بنویسم و تا اینکار را بپایان برسانم اتومبیل او برای برگرداندن من خواهد آمد.
بامداد روز دوم اسفند با سرتیپ احمدآقاخان و سروان کاظمخان بده ورداورد رفته کار شب پیش را تکرار کردیم و بقزاقان هنگ گارد سوار نیز انعام داده شد، عصری عدهها بسوی تهران روانه شدند، هنگام حرکت سرهنگ امانالله میرزا جهانبانی بمن گفت اتومبیل مرا گرفتند و هر چه گفتم من از قضایا بیخبرم و بیگانه هم نیستم و افسر همین قزاقخانه هستم اگر کاری دارید بمن هم رجوع کنید بگفتهٔ من کسی گوش نداد و من در اینجا میمانم و خواهش میکنم برسیدن تهران بسروان منصور میرزا برادرم بگوئید فوراً یک اتومبیل برای من بفرستد که بتهران بیایم.
اول شب بود بحوالی تهران رسیدیم و در آنجا راحتباشی دادند، پس از مدتی سرودخوانان وارد شهر شدیم ویکسره بقزاقخانه رفتیم، بیدرنگ عدهای بپشت بامها
- ↑ اساس خطابها وشیوهٔ کلی نطقهای تحریکآمیز سرکردگان مؤسس کودتا که بعد هم در بیانیههای سردار سپه و بیانیهٔ سید ضیاءالدین نیز منعکس گردید این بود که: جمعی خائن در تهران پیدا شدهاند که نمیگذارند مملکت اصلاح شود و اینها با شاه هم بد هستند و با قوای فداکار قزاق نیز عداوت دارند، ما مطابق میل اعلیحضرت و طبق مصلحت کشور باید رفته این خائنان را بکیفر اعمالشان برسانیم و مملکت و پادشاه را نجات بدهیم.... این موضوع تقریباً همان مضامینی است که در روزنامهٔ رعد بارها نوشته میشد و اتفاقاً در جراید خارجی هم از چندی قبل همواره یکعده خائن و مفسد که در مرکز بفساد مشغولند اشاره میشد ـ و سرکردگان و مؤسسان کودتا نیز همین مضمون را در دست گرفتند و بعد از ورود بمرکز بنابر همین مضمون بود که تمام رجال مشروطه و مستبد و خوب و بد و صالح و طالح را که در واقع نخبهٔ روشنفکران و طبقهٔ تربیتشدهٔ مملکت بودند دستگیر ساختند. و عاقبت هم در مدت بیست سال همین مضمون خطابی که سرلوح مرام شاه قرار گرفته بود خردخرد اجرا گردید و رجال مفید و تربیتشده از بین برده شدند و جمعی از همکاران و تازهچرخان جای رجال مزبور را گرفتند!