حکومتی که سواد اعظم مسلمین را مرکز شقاوتها، کانون مظالم و قساوت نسازد.
حکومتی که در اقطار سرزمین آن هزارها اولاد مملکت از گرسنگی و بدبختی حیات را بدرود نگویند.
حکومتی که ناموس و عصمت گیلانی، تبریزی، کرمانیرا با خواهر خود فرق نگذارد.
حکومتی که برای زینت و تجمل معدودی بدبختی مملکت را تجویز ننماید.
حکومتی که بازیچهٔ دست سیاسیون خارجی (؟) نباشد.
حکومتی که برای چندصد هزار تومان قرض هر روز آبروی ایرانرا نریزد و مملکت خود را زیر بار فروتنی نبرد.
ما سرباز هستیم و فداکار، حاضر شدهایم برای انجام این آمال خون خود را نثار نمائیم و غیر از قوت و عظمت قشون برای حفظ شهریار و وطن مقدس آرزوئی نداریم، هر لحظه چنان حکومت تشکیل شود و موجبات شرافت وطن، آزادی، آسایش و ترقی ملت را عملا نمودار سازد و با ملت نه مثل گوسفند زبانبسته رفتار نماید، بلکه بمعنی واقعی ملت بنگرد (؟) آن لحظه است که ما خواهیم توانست بآتیه امیدوار بوده و چنانچه نشان دادیم وظیفهٔ مدافعهٔ وطنرا ایفاء نمائیم. با تمام برادران نظامی خود ژاندارم. افواج پلیس که آنها هم با دلهای دردناک شریک فداکاری اردوی قزاق بودند کمال صمیمیت را داشته و اجازه نخواهیم داد که دشمنان سعادت قشون، بین ماها تفرقه و نفاق بیافکنند.
همه شاهپرست و فداکار وطن، همه اولاد ایران، همه خدمتگذار ملکت هستیم.
زنده باد شاهنشاه ایران.
زنده باد ملت ایران، پاینده باد ملت ایران،
قوی و با عظمت باد قشون دلاور ایران،
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت شهریاری
و فرمانده کل قوا «رضا»
این بیانیه بقلم سحرآمیزیکه ظاهراً قلم خود آقاسید ضیاءالدین است نوشته شده بود، اما چندان تأثیری در قلوب ایرانیان نبخشید، زیرا پیشروان این فکر و گویندگان