اسمعیل بهادر یراقچین شدند و شبانه با کلنل محمد تقیخان ملاقات کردند و بمرکز بی نیل مرام باز گشتند، دولت بخیال افتاد که جنرال حمزه خان عموی کلنل را که یکی از افسران محترم قزاقخانه بود بمشهد بفرستد تا با نصایح و اندرز کلنل را از نیاتی که دارد منع کند، ولی حمزه خان از رفتن خودداری کرد.
در اینمورد از طرف شوکتالملک والی قاینات و سردار معزز والی بجنورد و خوانین زعفرانلوی قوچان بحمایت دولت علامات مخالفت با کلنل بروز کرد و شجاعالملک رئیس ایل هزاره و قسمتی از ایل تیموری بریاست شوکتالسلطنه و سید حیدر و طوایف بربری و سالار خان بلوچ علائم خلاف آشکار کردند و دولت کلنل را در صفحهٔ خراسان طاغی و سرکش معرفی کرد.
در تاریخ ملکزاده آمده است که درینمورد از طرف دولت بوسایل غیر مستقیم بکلنل پیشنهاد شد که:
۱ـ کلنل حقوق دوسالهٔ خود و معتصمالسلطنه و ماژور اسمعیل خان را برداشته و باروپا مسافرت کند.
۲ـ محاسبات خودرا در ظرف پانزده روز بسته و امور ایالت را بتولیت آستانه واگذار نماید.
۳ـ بکلیهٔ افسران ژاندارم و اهالی محل که با عملیات کلنل شرکت داشتهاند از طرف دولت تأمین داده خواهد شد.
۴ـ از طرف دولت بقوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل طرفیت ننمایند و با اسکورت مخصوص ژاندارم او را بسرحد برسانند.
و گوید این پیشنهادها مورد قبول کلنل واقع نشد.
بالجمله از اواخر اسد ۱۳۰۰ طرفین از یکدیگر نومید شدند.
کلنل خراسان را در چنگ خود گرفت، دولت نیز او را بوسیلهٔ تلگرافات پی درپی یاغی و خودسر معرفی کرده عشایر محلی را بر علیه او بمخاصمت وادار ساخت.
روابط کلنل با خارجیها:
کلنل محمد تقیخان مردی وطنخواه و ایراندوست و درسخوانده بود، نه با خارجیان عداوت و دشمنی داشت و نه تسلیم و نوکر آنها میشد. اما روابط او با روسها در اوایل