از طرف دیگر رفیق «روتشتین» نمایندهٔ شوروی هم در زیر نفوذ حزب سوسیالیست و روزنامهای تند شهری و رجالی مانند مرحوم مستوفی و سلیمان میرزا و طباطبائی و غیرهم کاملا مستهلک شده بود، و مقالات باحرارت جراید سوسیالیست را که همه برضد قوامالسلطنه و طرفداران او انتشار مییافت و تهمت «نوکر انگلیس» و «خائن!» بیتالقصیدهٔ نوشتههای ایشان بود خوانده و ترجمه کرده بمسکو میفرستاد و هر چه ممکن بود از سختگیری و اشکالتراشی دربارهٔ دولت مضایقه نمیکرد و این مقدمات مورد ضعف قوام ورفقای او گردید!
۳۵ـ سردارسپه چه میکند؟
سردار سپه درین بینها بجلب دوستان تازه مشغول بود، اما هنوز کسی از سرزندگان حاضر نشده بود بمشارالیه نزدیک شود ولی او کار خود را میکرد و تفنگ و توپ دست و پا مینمود و جای پایش را در جلو رفتن محکم و محکمتر مینمود و گاهی هم طاق و طرمبی راه می انداخت!
پیش از همه کار مشغول تکمیل قوای نظامی و استقرار امرای لشکر در ایالات و بسط قوهٔ شخصی خود بود ـ و ادارهٔ ژاندارمری را نیز رفتهرفته تحلیل برده و جزء قوای متحدالشکل خود در آورده بود ـ واقعهٔ محمد تقیخان در خراسان و واقعهٔ لاهوتی در آذربایجان نیز این داستان یعنی انقراض ژاندارم ایرانرا تکمیل نمود.
☆ ☆ ☆
ماژور لاهوتی پسر الهامی، پدر و پسر هر دو شاعر و از آزادیخواهان بودند، لاهوتی در انقلابات صدر مشروطیت داخل احرار بود و اشعار او از قصیده و غزل و تصنیف در جراید سال ۱۳۲۷ تهران درج بود. پروفسور ادوارد براون نیز در تاریخ مطبوعات و ادبیات مشروطه فصلی از اشعار لاهوتی نقل کرده است. این جوان بعد از افتتاح مجلس دوم و استخدام «ژنرال یالمارسن» خداوند ژاندارمری ایران بعشق خدمت بوطن داخل ادارهٔ ژاندارم گردید و تا پایهٔ یاوری ترقی کرد. در سنهٔ ۱۳۳۰ که ناصرالملک دموکراتها و جمعی از اعتدالیون آزادیخواه را بقم تبعید کرده بود افکار پریشان و عدم